روی سایت ضربان احساس|سیماچراغچی کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Sima.Ch
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 37
  • بازدیدها 2,388
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Sima.Ch

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
22/8/17
ارسالی‌ها
121
پسندها
4,760
امتیازها
21,263
مدال‌ها
10
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
uyqq_%D8%B6%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D9%86_%D8%A7%D8%AD%D8%B3%D8%A7%D8%B33.jpg

به نام خدا
سلام خدمت کاربران عزیز
در این تاپیک دلنوشته و متونی که به رشته ی قلم در می آورم را با شما به اشتراک می ذارم امیدوارم خوشتون بیاد و همراهیم کنین
منتظر حضور گرم و نگاه سبزتان هستم
سیماچراغچی
 

پیوست‌ها

  • uyqq_ضربان_احساس3.jpg
    uyqq_ضربان_احساس3.jpg
    36 کیلوبایت · بازدیدها 38
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Sima.Ch

Sima.Ch

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
22/8/17
ارسالی‌ها
121
پسندها
4,760
امتیازها
21,263
مدال‌ها
10
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #2
دل باختن ساده نیست جانم.مراحل خاص خودش را دارد.پیش از آنکه پا به این دنیا بگذاری خداوند،مهر نیمه ی دیگر وجودت را در دلت انداخت.وقتی بار اول اورا دیدی دلت که لرزید آن لرزش شیرین،حس آشنای وجودت است فقط خدا نکند دلت برای آدم اشتباهی بلرزد.
دلت که بلرزد کار تمام است.دست تو که نیست. عشق ناگاه بر در خانه ی دلت می کوبد و مهمان روحت میشود‌
مراقب خانه ی دلت باش.دل،تنها دارایی ارزشمند انسان است.مبادا ارزان معامله اش کنی.
 
امضا : Sima.Ch

Sima.Ch

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
22/8/17
ارسالی‌ها
121
پسندها
4,760
امتیازها
21,263
مدال‌ها
10
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
کوله بارم را بسته ام تا از کوچه پس کوچه های دلت کوچ کنم.میدانی؟هیچوقت نمی توانم روزی را ببینم که مرا از فکر و ذهنت بیرون کرده ای پس با پای خود میروم.
عشق دلم
زندگی با خاطراتت عجب هوایی دارد.وقتی یاد چشمان مشکی و پر جذبه ات میوفتم وقتی یاد موهای پریشان از خوابت که بر پیشانی بلندت ریخته است میوفتم قلبم پر تب و تاب بر سینه ام کوبیده می شود.پای رفتنم سست می شود دلم میگوید چطور میتوانی اسطوره ات را رها کنی؟اما زبانش را خوب بلدم مشت بر دهان دلم می کوبم تا مبادا تصمیمم عوض شود.
یارجانم
نکند گمان کنی که دلباخته ات بی معرفت است؟
من تا ته دنیا عاشقانه می پرستمت آخر پرستش تو فقط از عهده ی من بر میاید.
 
امضا : Sima.Ch

Sima.Ch

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
22/8/17
ارسالی‌ها
121
پسندها
4,760
امتیازها
21,263
مدال‌ها
10
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
بودنت مسکنی بود که قلب عاشقم را آرام کرده بود اکنون کاش بودی و می دیدی دختری که عاشق دلخسته ات بود دیوانه شده است هرکس را که شبیه تو می بیند همچون دیوانه ای به سمتش هجوم میبرد اما وقتی کسی به غیر تو را میبیند امیدش جلوی چشمانش پرپر می شود.
بودنت به وجود خسته ام زندگی بخشیده بود حال چگونه نبودنت را به تصویر دنیا بکشم؟پس از تو چه کسی مرهم شب های تلخ و تارم می شود؟
چشم هایت را باز کن ای عزیز رفته.
تو که بی معرفت نبودی.نمیدانی که نبودت پیرم کرد.
این روز ها تنها خواسته ام این است که چشمانم بسته شود و به سوی تو پرواز کنم.
 
امضا : Sima.Ch

Sima.Ch

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
22/8/17
ارسالی‌ها
121
پسندها
4,760
امتیازها
21,263
مدال‌ها
10
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #5
_چرا تنهام گذاشتی؟
+چون دوست داشتم.
_منو نخندون.یک عاشق هیچوقت معشوقشو تنها نمیذاره.
+اشتباه نکن.عاشقی که بدونه به معشوقش آسیب میزنه میره و دلشو زیر پا میذاره.بعضی وقتا باید رفت فقط برای اینکه جلوی عشقت نشکنی و یک خاطره ی خوب ازت بمونه.
_پس دل اون چی میشه؟
+کلمه ی عادت رو‌ شنیدی؟عادت میکنه.به نبودنت.به نداشتنت.مثل تو که الان عادت کردی.مثل چشمات که میگه دیگه بود و نبودم فرقی برات نداره.
_عادت کردم اما نه به نبودنت بلکه به خاطره هامون.به رویاهام که تو کت شلوار دامادی پوشیدی و دست من دور بازوی قطورت حلقه شده.به رویایی فکر میکنم که خانم خونت شدم.
+عشقم اینا همه فراموش میشه.میگن خاک سردی میاره.
_نمیاره لعنتی حتی الان هم که زیر خروارها خاک خوابیدی باز هم فکر بودنت،لمس وجودت قلبمو به تپش...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Sima.Ch

Sima.Ch

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
22/8/17
ارسالی‌ها
121
پسندها
4,760
امتیازها
21,263
مدال‌ها
10
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #6
نگاهت شــ ـراب نابی بود که در شریان های قلبم جاری شد گرمی چشمانت طعم عسل را به دهانم بخشید.
حضرت یار
تو که نمیدانی عسلیه نگاهت با دل عاشقم چه میکند؟
کاش کمی فقط کمی این عاشق دلخسته را ببینی.
 
امضا : Sima.Ch

Sima.Ch

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
22/8/17
ارسالی‌ها
121
پسندها
4,760
امتیازها
21,263
مدال‌ها
10
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #7
هرگاه اسم عشق را می آوردند می خندیدم و وجود آن را انکار می کردم نمی دانستم معنی اش چیست؟اما وقتی تو را دیدم عاشقان را درک کردم.
عشق شیرین است اما تا زمانی که معشوق در کنارت باشد خدا نکند روزی که آرام جانت برود آن وقت است که از هر حسی تهی میشوی.
عشق ریسک بزرگیست تو که نمیدانی ‌پایانش چه میشود؟
 
امضا : Sima.Ch

Sima.Ch

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
22/8/17
ارسالی‌ها
121
پسندها
4,760
امتیازها
21,263
مدال‌ها
10
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #8
دل تو کاشانه ی من بود حال که مرا بیرون کرده ای بگو با این دل بی قرار چه کنم؟
عزیز من تو تنها دارایی این دیوانه در سیاره ی زمین بودی همانند تو را از کجا بیابم؟
باید کوچ کنم اینجا دیگر جای من نیست تو بمان و عشق تازه ات اما یار جان یادت باشد روزی تقاص دلی را که شکستی پس می دهی من تو را نفرین نمی کنم آخر چطور میشود کسی را که تمام روح و قلبم را تصاحب کرده است نفرین کنم؟
با عشق تازه ات خوش باش این دیوانه هم چاره ای برای دردش می یابد تو نگران نباش من به شکسته شدن دلم عادت دارم فقط یادت باشد این دیوانه تا ته دنیا تو را می پرستد.
 
امضا : Sima.Ch

Sima.Ch

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
22/8/17
ارسالی‌ها
121
پسندها
4,760
امتیازها
21,263
مدال‌ها
10
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #9
نفس در سینه ام حبس می شود کاش همانجا بماند و دیگر بازنگردد
بدون تو نفس را هم نمیخواهم تو تمام نفس من بودی حال این دم و بازدم های تکه تکه و اجباری فایده ای برای من ندارد تنها هر دم و بازدمی که می آید و می رود نبود تو را یادآور دل شکسته ام می شود
دیدی؟زیان های نفس های بی تو بیشتر از فایده هایش است
نفس های‌من برای تو باشد جان جانان
 
امضا : Sima.Ch

Sima.Ch

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
22/8/17
ارسالی‌ها
121
پسندها
4,760
امتیازها
21,263
مدال‌ها
10
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #10
دلتنگی تنها درد بی درمانی است که چاره ندارد چاره اش وجود خود اوست اگر نباشد دلتنگی خوره ای می شود و به جان دل و روح بی نوایت می افتد شیره ی وجودت را میمکد و تو می مانی و یک روح تهی از آنجا به بعد دیگر اعتماد به انسان ها دشوار می شود از آنجا به بعد دل و قلبت به فنا می رود از آنجا به بعد همه چیز تمام‌می شود سوت پایان عشق زده می شود و تو دست خالی در میدان زندگی می مانی.
 
امضا : Sima.Ch
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا