آموزشی سیارۀ اشتباه

  • نویسنده موضوع بهار قربانی
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 18
  • بازدیدها 1,901
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

بهار قربانی

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
4/4/17
ارسالی‌ها
1,199
پسندها
12,826
امتیازها
34,373
مدال‌ها
23
سن
29
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
25.jpg
از وقتی اومدم به سیارهء شما برای درک دنیای شما شروع کردم به داستان خوندن چون تو سیارهء ما وقتی میخوان با یه کشور یا یه جامعه یا یه زمان خاص آشنا بشن داستان های مربوط به اون زمان و مکان رو میخونن تا به درک بهتر برسن و روند تحقیقات سرعت پیدا کنه.
نهصد و سی و پنج تا رمان تا به این لحظه خوندم. فارسی و اینترنتی. بگذریم از کتابهایی که چاپ شدن و مال سیاره شما نیستن. شما دارید یه کار جدید میکنین. دارید یه سیاره جدید میسازین.
تو سیاره شما چیزهای عجیبی دیدم. حرفهای عجیبی شنیدم. من که دیر یا زود از سیارهء شما میرم ولی یه چیزهایی هست که دونستنش بهتون کمک میکنه اگه مسافر دیگه ای اومد و خواست بشناسدتون مجبور...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

بهار قربانی

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
4/4/17
ارسالی‌ها
1,199
پسندها
12,826
امتیازها
34,373
مدال‌ها
23
سن
29
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #2
اعضای سیارهء جدید . . . سلام
تو سیارهء ما خیلی ها از نوشتن میترسن این اخلاق شما تشویق داره که تا ایده ای به ذهتون میاد مینویسیدش.
آفرین . . .
اما تو سیاره ما کارهای عجیبی میکنن.
تو سیاره ما حتما حتما حتما داستان رو روی کاغذ مینویسن چون اینجوری به چیزی که مینویسن بیشتر فکر میکنن چیزی که روی کاغذ نوشته میشه ماندگار تره.
مثل خیار شور درست کردنه . . . !
1.مینویسی رو کاغذ
2.میذاری یه جا که دست هیچ احدی بهش نرسه
3.انقدر بهش فکر میکنی که مطمئن بشی چیزی از قلم ننداختی
4.انقدر به نوشته ات سر نمیزنی که مغز خودت هم با نوشته ات حسابی پخته بشه
5.بعد از چند ماه میای میشینی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

بهار قربانی

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
4/4/17
ارسالی‌ها
1,199
پسندها
12,826
امتیازها
34,373
مدال‌ها
23
سن
29
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
تو سیارهء ما همه شخصیت های داستان مثل هم نیستن . . .
یه داستانی میخوندم از یکی که همه هم قبولش داشتن خیلی هم قبولش داشتن زندگی چندتا زوج رو به تصویر کشیده بود.
به جانِ مادر یکی از رفیق هام وسط های داستان اگه اسم های این شخصیت ها فرق نمیکرد قاطی میکردم که چی به چیه انقدر که تمام پسرهای داستان صبور و خوشتیپ و مهربون بودن و مثل هم حرف میزدن.
من یه خوانندهء خنگ و ساده بودم و از این همه شباهت متعجب.
و ناگهان شگفت زده شدم . . .
این یه کشف عالی برای سیارهء شماست. یه امضاء. یه افتخار.
چندتا زندگی واقعی سراغ داری که شوهرِ چند تا رفیق اخلاق...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

بهار قربانی

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
4/4/17
ارسالی‌ها
1,199
پسندها
12,826
امتیازها
34,373
مدال‌ها
23
سن
29
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
تو سیاره ای که من توش زندگی میکنم دخترها باید کمالات داشته باشن تا شوهر معمولی گیرشون بیاد.
مادر پسرها وقتی یه پسر دارن که یه هنری مثلا خیاطی بلده و دیپلم داره و البته معتاد هم نیست انقدر میگردن تا یه دختر لیسانسهء چشم درشت و بی سر زبون پیدا کنن که دوست پسر یا رابطهء مشکوکی قبل ازدواج نداشته باشه. وای به روزی که بو برن ته دلش از پسرخاله اش که شهرستان میشینه خوشش میاد. اگه دختری همچین کاری کرده باشه میشه یه داستان غم انگیز که اول آخرش سخت میشه اگه دختره بخواد خوشبخت بشه.
ولی تو سیارهء شما . . .
کارتون درسته . . .
درود به شما . . .
یه دختر بی هنر، بی اخلاق، بی تحصیلات و گاها بی هیچ قیافه جذابی تو سیارهء شما این شانس رو داره که شوهر دکتر و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

بهار قربانی

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
4/4/17
ارسالی‌ها
1,199
پسندها
12,826
امتیازها
34,373
مدال‌ها
23
سن
29
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #5
برای مردم سیارهء من خانواده خیلی مهمه . . .
آدم های خانواده دوست پیش همه محبوب اند.
اگر خواسته ای هم باشه که خانواده با اون خواسته مخالفت میکنن دو حالت داره
1.صلاح رو بهتر تشخیص میدن و اگه روی کاری که صلاح نیست پا فشاری بشه میشه یه داستان پر هیجان یا غمگین که آخرین پناه شخصیت باز هم خانواده اشه
2.متوجه یه سری قضیه ها نیستن که متوجه کردنشون میشه یه داستان که اکثرا تهش شاده چون دوباره خانواده دور هم جمع میشن.
اما شما یه اختراع خارق العاده داشتین
یه کار ویژه . . .
شما اول داستان، پدر، قطب اصلی خانواده رو میکشین
عجب کار جالبی!
این جوری وسط های داستان دختر نقش اول میتونه با هر کی دلش میخواد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

بهار قربانی

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
4/4/17
ارسالی‌ها
1,199
پسندها
12,826
امتیازها
34,373
مدال‌ها
23
سن
29
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #6
مردم سیارهء من اخلاق خیلی بدی دارن وقتی شخصیت اصلیشون، مثلا دختر داستان، خیلی خوشگله و صورت افسانه ای داره؛ رفتار بقیهء شخصیت ها این زیبایی رو توصیف میکنه.
اما شما کار درستی کردین.
تمام سختی ها رو برداشتین.

به نفر دومی نیاز نیست که اعتراف کنه شخصیت اول زیباست
به آفتابی نیاز نیست که با زیبایی شخصیت ما کمرنگ بشه
به مادری نیاز نیست که بگه چشم هات به پدر بزرگت رفته که یه دنیا کشته مرده داشت
به پدری نیاز نیست که بگه موهات رنگ موهای مادرته
به مردی نیاز نیست که عاشق باشه و بگه آدم نمیتونه ازت چشم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

بهار قربانی

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
4/4/17
ارسالی‌ها
1,199
پسندها
12,826
امتیازها
34,373
مدال‌ها
23
سن
29
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #7
یه فیلم نگاه می‌کردم از یه سیارهء عجیب و غریب. نه عضو سیارهء من بود نه شما
این فیلم رو از روی زندگی واقعی یه زن ساخته بودن.
زن قصهء ما سختی کشید.
کتک خورد.
بدنام شد.
نقشه ریخت.
سر پا شد.
همه چیزش رو از دست داد.
سیگار کشید.
شکست عشقی خورد.
از کار بی کار شد.
دوباره سر پا شد.
دیگه سیگار نکشید.
دوباره عاشق شد.
دوباره شکست خورد.

و آخر رفت یه جای دیگه و دوباره زندگی ساخت و این بار با تنهایی هاش خوشحال تر بود.
تمام مدتی که این فیلم رو می‌دیدم می‌گفتم الانه که خودکشی کنه. دیگه الان غش می‌کنه. دیگه الان میره تو کما. الانه که راهی بیمارستان بشه. ولی نشد و به یه نکتهء...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

بهار قربانی

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
4/4/17
ارسالی‌ها
1,199
پسندها
12,826
امتیازها
34,373
مدال‌ها
23
سن
29
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #8
مردم سیارهء من یه کار اشتباه میکنن شروع داستانشون انقدر جذابه که تا آخر داستان صفحه به صفحه مجبور میشی با دقت بخونی
ولی سیارهء شما عالیه
به وقت خواننده اهمیت میدین
من این توانایی رو داشتم که روزی ده تا رمان بخونم
چه طور؟
صفحه اول رو میخوندم و میدیدم که این همون سبک و نثر آشناست.
ده صفحه از اول میخوندم و اسم شخصیت اول مرد و زن رو یاد میگرفتم.
ده صفحه از وسط میخوندم که مطمئن بشم پسر جدیدی وارد داستان نشده....
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

بهار قربانی

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
4/4/17
ارسالی‌ها
1,199
پسندها
12,826
امتیازها
34,373
مدال‌ها
23
سن
29
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #9
امروز تماما به مبحث شیرین توانایی های فردی فکر میکردم . . .
مردم سیارهء ما اصولا آدم های دیر آموزی هستن . . .
به عنوان مثال برای یه دختر خیلی زمان بره که آشپزی رو با تمام فوت و فنش یاد بگیره که چه ماده ای کی ریخته بشه که وقتی بقیه مواد هم سرخ میشه چیزی نسوزه یا خام نمونه.
خیلی از دخترها تو سیارهء من که بعد از سن بیست سالگی ازدواج میکنن و تو خونه حسابی مادرشون سخت گرفته و حسابی کارِ خونه کردن وقتی نوبت خونهء خودشون میشه باز هم کلی کارها هست که بلد نیستن یا کم میارن.
اما دخترهای سیارهء شما عالین
فوق العاده ان
اصلا باور نکردنین

طی تحقیقاتم هنر بعضی دخترهای...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

بهار قربانی

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
4/4/17
ارسالی‌ها
1,199
پسندها
12,826
امتیازها
34,373
مدال‌ها
23
سن
29
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #10
سلام مردم سیارهء جدید
به عنوان کسی که کارش خوندن داستان های سیاره های مختلفه نکته ای که خیلی تو داستان های شما دوست داشتم این بود که اصلا آدم معمولی تو داستان هاتون نیست. همه خاصن. آدم خاکستری هم ندارین همه یا سیاهن یا سفید. البته مشاهده شده آدمهای سیاهی که وسط های داستان سفید میشن یا آدم های سفیدی که به طرز عجیبی سیاه میشن که از این دومی زیاد خوشم نمیاد زیادی هیجان داره . . .
داستان های سیاره های دیگه رو که میخوندم به آدم های عادی برخورد میکردم.
نگهبان ساختمون که خبرهای جالب داره.
رفتگر که خیلی چیزها میبینه و شکایت داره.
همسایه ای که کاسهء آش به دست میگیره و میاد تو کوچه تا با باقی خانم ها صحبت کنه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا