دوئل Elif و Es_shima

  • نویسنده موضوع ASIL
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3
  • بازدیدها 558
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

ASIL

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
4/4/17
ارسالی‌ها
1,535
پسندها
7,820
امتیازها
33,973
مدال‌ها
19
سن
22
سطح
13
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
سلام سلام!
باز اومدیم با یه دوئل جدید تا دو نفر رو به جون هم... نه نه مبارزه ی دو نفر رو تماشا و احیانا گزارش کنیم! در یک طرف، شاعر خوش ذوقمون(من تا حالا شعرهاشو رو نشنیدم ولی مطمئنم خوش ذوقه:)) و در طرف دیگه یه ریونکلاو باهوش که شرارت... نه ای بابا... فراست از چشماش می ریزه بیرون...!
بعله دارن از اتاق فرمان اشاره می کنن خاک تو سرت ابرومونو بردی!!
قوانین رو که می دونین؟؟ نباید هم دیگه رو بکشن! بالایی هم سر هم نیارن چون ترم نزدیکه!
افسون از اون طرف داره میگه نیومدن که دور هم چای بخورن! اومدن بزنم هم دیگه رو لت و پار کنن!
هر داستان بیست امتیاز به گروه شما میده. آخر داستانتان اشاره کنین که عضو کدوم گروه هستین. موفق باشین!
 
آخرین ویرایش
امضا : ASIL

Najva❁

نویسنده برتر
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
1/4/17
ارسالی‌ها
3,271
پسندها
36,651
امتیازها
69,173
مدال‌ها
40
سن
21
سطح
33
 
  • #2
در اطراف صحنه، اسلیترینی‌ها با غرور و پرچم‌های برافراشته، شیما را تشویق می‌کنند و برای ریونکلایی ها خط و نشان می‌کشند. ریونکلایی ها، با کتاب‌های زیر بغلشان، تنها به اسلیترینی ها چشم غره می‌روند و برخی سرشان را به نشانه افسوس تکان می‌دهند.
نارین، ردای آبی رنگش را می‌تکاند و می‌گوید:
«پس کجاست این شاعر خوش ذوقتون؟»
مدیره محترم، همچنان سرش توی موبایلش است و از کمبود فعالیت در ترم جدید، یک ریز غر می‌زند.
بالاخره شیما، با ردای سبزش تشریف فرما می‌شود و وارد صحنه دوئل که می‌شود، اسلیترینی‌ها دوباره شعار دادنشان شروع می‌شود.
”شیمای اسماعیلی
بهترین اسلیترینی
تو که برندمونی
مایه افتخارمونی“
نارین چوبدستی‌اش را از جیبش درمی‌آورد و زیر لب می‌گوید:
«ادبیات که با خاک یکسان شد با این سرودنتون!»
سپس...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Najva❁

ASIL

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
4/4/17
ارسالی‌ها
1,535
پسندها
7,820
امتیازها
33,973
مدال‌ها
19
سن
22
سطح
13
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
اسیل گوشه رینگ نشسته و در حالی که سرش در گوشی اش است و مشغول حرف زدن با رضوان و مدیر انجمن، پریسا، هر ازگاهی در سوت پر سر و صدایش هم می دمد. اسلیترینی ها و ریونکلاوی ها داد و هوار کنان مشغول تشویق هم گروهیشان هستند و یادآوری می کنند که اگر ببازند، تکه تکه شان خواهند کرد.
مهلا با نشان «مدیر ازمایشی» گوشه رینگ ایستاده و نچ نچ کنان به اسیل نگاه می کند.
اسیل طاقتش طاق می شود و می گوید:
-چرا همچنین نگام می کنی؟
مهلا دوباره نچ نچی می کند و می گوید:
-ابرومونو بردی! یه دیقه اون لامذهبو بذار یه گوشه بیا داوریتو بکن!
اسیل دستی در هوا تکان می دهد و بی توجه می گوید:
-الان که نارین داره دوئل می کنه چقد گروه مدیرا خلوته!
و نارین از ریونکلاو، در حالی که گوشه رینگ نشسته، با حالتی ترسناک و خشمگین به شیما...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ASIL

malikaaraghi

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
8/6/17
ارسالی‌ها
218
پسندها
4,165
امتیازها
17,083
مدال‌ها
13
سطح
11
 
  • #4
با صدای تشویق تماشاچی ها، شیما و الیف وارد صحنه و زمین دوئل میشن.
الیف ارام ارام، به سمت شیما می رود و در گوشش زمزمه میکند. _:جان مادرت ابرو داری کن.
شیما سرش را تکان میده.
_:نوچ.چی به من میرسه؟.
الیف اخم میکند و متفکر میگوید.
_هرچی بخوای.
شیما به صورت نمادین دستش را زیر صورتش میبرد.
_یه پرس کباب اژدها تو رستوران سه دسته جارو؟
الیف اخم میکند.
_میدم.
_اووم؟ یه قهوه و یه هات چاکلت؟
الیف کلافه میگوید.
_میدم.
_اووم؟ دوتا کیک یکی شکلاتی یکی کاکائویی.
الیف با عصبانیت ، با اون صدای جیغ جیغوش فریاد میزند.
_اه کارد بخوره به اون شکمت.جیبمو خالی کردی مگه من روی گالیون نشسته ام؟ اه اصلا نخواستیم.
و عصایش را از زیر ردایش در میاورد.
_گرین یرین برین (مثلا افسون بزرگ کننده است) و بر سمت دماغ شیما نشانه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا