روی سایت دلنوشته دوباره عاشقى | zeinab z کاربر انجمن یک رمان

[zeinab z]

آی آدم ها
اینقدر خودخواه نباشید
مگر نشنیدید که می گویند هر آنچه برای خود نمیپسندی برای دیگران هم نپسند؟
پس دلیلش چیست که هر چیز خوبی برای تو و ته مانده اش قسمت دیگران است؟

 

[zeinab z]

آنقدر از این دختر غمگین و پریشان خسته شده ام
که دلم میخواهد روز ها و ماه ها به خواب بروم
بعد دوباره متولد شوم
یک دختره سرزنده و شاد

 

[zeinab z]

وقتی یه نقطه چین میزاری پای حرفات
یعنی دلت پر از حرفای ناگفتست
پر از غصه
ولی نمیتونی بگی
کسیو نداری که بشه مرحم دردات
کسیو نداری که بشه یه شونه واسه اشکات

 

[zeinab z]

بعضی روزا هستن که مرواریدای اشک از چشمات میریزن و دستی نیست که پاکشون کنه
بعضی روزا هستن که دلت پر از درده، پر از غصه اما کسی نیست که بشینه پای حرفات، که سفره ی دلتو براش باز کنی و اون دلداریت بده
بعضی روزا هستن که خیلی تنها میشی، خیلی تنها
تو این روزا یادت بیار خدایی هم هست
یادت بیار تو بنده ی اونی و اون خالق تو، پس چه کسی محرم تر از خداوند به بنده هاش
سفره ی دلتو پیش خودش باز کن، کی بهتر از خداوند میتونه آرومت کنه؟
بزار اشکات فقط جلوی اون بالایی بریزن، چه دستی بهتر از دست خدا میتونه اشکاتو پاک کنه؟
بزار غرورت فقط جلوی اون بشکنه نه هر نامحرمی
اخه کی بهتر از خدا؟!

 

[zeinab z]

گاهی اونقدر از زندگیت خسته و بیزار میشی
که تصمیمات بزرگی میگیری
تصمیم میگیری از همه چیز و همه کس دست بکشی و شخصیت جدیدی برای خودت بسازی
شخصیتی که هیچ راه نفوذی نداشته باشه، مغرور و سنگدل، بدون هیچ مهر و عطوفتی...

 

[zeinab z]

با تمام بدی هایش گاهی به مذاقت خوش می شود این زندگی
یک دلخوشی برایت مُهیا می سازد
دلخوشی ای که می شود تمام هست و نیستت، دار و ندارت
و ای کاش تا ابد از آنِ تو باشد این امیدِ به زندگی

 

[zeinab z]

دوست داشتن یعنی:
از هم دور باشین، گاهی مشکلات زندگی باعث بشن نتونید مدتها با هم حتی حرف بزنید
اما دائم فکرتون پیش هم باشه
دعاتون سلامتی و خوشبختی هم باشه
و از راه دور جون و دلتون برای هم بره
دوست داشتن یعنی این بقیش کشکه...

 

[zeinab z]

خدایا همه دلمو شکستن
همه اشکمو در آوردن
همه نمک پاشیدن رو زخمم
ولی خدا تو نزار دلشون بشکنه
تو نزار اشکشون در بیاد
تو نزار کسی ناراحتشون کنه
فقط نشونشون بده که منم خدایی دارم
همین

 

[zeinab z]

نفس کم آورده ام
همانند ماهی ای که از آب دور مانده
احساس خفگی میکنم
اینجا هوایی وجود ندارد
.
.
.
پایان من نزدیک است

 

[zeinab z]

هرکجا هستی دلم همراه توست
مرهم غم های من دیدار توست