خسته دل|noname کاربرانجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع sanam_gh_
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 27
  • بازدیدها 1,901
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

sanam_gh_

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
5/4/18
ارسالی‌ها
1,888
پسندها
8,750
امتیازها
33,973
مدال‌ها
20
سطح
16
 
  • نویسنده موضوع
  • #11
من حل می‌شوم در تاریکیِ هرشبی را که بی تو صبح کرده‌ام...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : sanam_gh_

sanam_gh_

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
5/4/18
ارسالی‌ها
1,888
پسندها
8,750
امتیازها
33,973
مدال‌ها
20
سطح
16
 
  • نویسنده موضوع
  • #12
میگی بهم‌ که چه بی‌خیالی!
تو که نمی‌دونی شب‌هام رو دارم چه حالی!
دیگه فرقی برایم‌ نداری
شده زندگی چه تو خالی!
چه روزگار بی‌وفایی...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : sanam_gh_

sanam_gh_

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
5/4/18
ارسالی‌ها
1,888
پسندها
8,750
امتیازها
33,973
مدال‌ها
20
سطح
16
 
  • نویسنده موضوع
  • #13
تموم شهر، گرفته بوی غم
می‌زنن همه ضربه کاری را از دم
شده این قلبه پر از درد
حالا چه راحت می‌گذریم از هم...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : sanam_gh_

sanam_gh_

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
5/4/18
ارسالی‌ها
1,888
پسندها
8,750
امتیازها
33,973
مدال‌ها
20
سطح
16
 
  • نویسنده موضوع
  • #14
به خودش بد کرد
مرا ول کرد
به خیالش مرا عاشق کرد...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : sanam_gh_

sanam_gh_

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
5/4/18
ارسالی‌ها
1,888
پسندها
8,750
امتیازها
33,973
مدال‌ها
20
سطح
16
 
  • نویسنده موضوع
  • #15
امشب آمدنت را خبری ده
تا ترک دلتنگی کنم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : sanam_gh_

sanam_gh_

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
5/4/18
ارسالی‌ها
1,888
پسندها
8,750
امتیازها
33,973
مدال‌ها
20
سطح
16
 
  • نویسنده موضوع
  • #16
دل خسته‌ی من‌ بودنت را طلب دارد
ستم مکن منِ‌ درمانده را
که چشمانم‌، رخسارت را طلب دارد...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : sanam_gh_

sanam_gh_

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
5/4/18
ارسالی‌ها
1,888
پسندها
8,750
امتیازها
33,973
مدال‌ها
20
سطح
16
 
  • نویسنده موضوع
  • #17
پره غم شده دل‌، دیگه نمی‌مونم
میگن اینا همش اتفاقیه، می‌زنن دل‌هارو می‌شکونن
دیگه نمی‌خوام بمونم کنار این آدم‌ها
حالم خوب نیستش، چرا نمی‌گذره این‌ روزها؟
دیگه تموم کارات رو از برم و برو از پیشم من که دارم دیوونه می‌شم
می‌خوام برم یه‌ جا
دور از آدما
کسی نپرسه چرا
دیگه نمی‌خوام باشی پیشه من
منی که حتی نمی‌شم عاشقم!
برو که شده دیوونه
دل، تو این خونه
چرا تو این خونه کسی نمی‌مونه پیش من؟
نمی‌خوامت دیگه برو از پیش من
دیگه من بریدم از تو، اونایی که دوروبرت و پیشتن
میرم از این خونه، بزار هرکی می‌خواد دیگه باهات بمونه
غم‌های تو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : sanam_gh_

sanam_gh_

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
5/4/18
ارسالی‌ها
1,888
پسندها
8,750
امتیازها
33,973
مدال‌ها
20
سطح
16
 
  • نویسنده موضوع
  • #18
با تو، چشم به جهان گشودم
ز غم‌ها، رها بودم
بی‌تو حال، چه غزل‌ها که سرودم!
چه‌ لبخندها را ز لب‌هایم ربودند!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : sanam_gh_

sanam_gh_

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
5/4/18
ارسالی‌ها
1,888
پسندها
8,750
امتیازها
33,973
مدال‌ها
20
سطح
16
 
  • نویسنده موضوع
  • #19
شد بد
با گذشته‌های تلخ
نسبت به خوبی‌ها، شد سرد
بود با احساس
شد، سنگ
من همون آدمی که لبخندهاش شد محو...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : sanam_gh_

sanam_gh_

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
5/4/18
ارسالی‌ها
1,888
پسندها
8,750
امتیازها
33,973
مدال‌ها
20
سطح
16
 
  • نویسنده موضوع
  • #20
رویای بی‌عشق را چه سزایست دگر؟!
می‌شود عشق را تهی کرد، ز محبت مگر؟!
چه غروبی را نهفته‌است، عشق؟!
که فراقی بی‌انتها دارد، دگر؟!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : sanam_gh_
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا