روی سایت دموکراسی بین عقل و دل | meli770کاربرانجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع S_MELIKA_R
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 44
  • بازدیدها 2,765
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

S_MELIKA_R

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
6/4/17
ارسالی‌ها
2,256
پسندها
19,549
امتیازها
46,373
مدال‌ها
30
سن
25
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #21
یکی از غمگین ترین سموفونی زندگیم امشبه....
امشب حال یکی از بهترین دوستام که برام عین خواهر بده...
چشم دلش بارونی...
دیده بینایشش طوفانی ...
خدایا دیده دلش شاد باشه و دیده بیناشش خندون...
مقصرم...
توی این طوفان چشم بینا وچشم دل بارونی...
خدایا خودت ببخش وبگذر که به دون هیچ قصدی بوده...
خدایا...
امشب دوتا ازبهترینا غمگینن ودلگیرن یکی ازبهترن دوستام وبهترین کسی که خاطرات کودکیم رو رغم زد.
:(
دلگیرم
ازگرفتگی دل این دو عزیز.
چون مقصرمیدونم خودم رو...
خدایا خودت کمک کن....
 
امضا : S_MELIKA_R

S_MELIKA_R

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
6/4/17
ارسالی‌ها
2,256
پسندها
19,549
امتیازها
46,373
مدال‌ها
30
سن
25
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #22
وقتی می بینی بعد یک مدت طولانی حال خواهرت خوبه..
واقعا یکی ازبهترین لحظه هاست:)
 
امضا : S_MELIKA_R

S_MELIKA_R

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
6/4/17
ارسالی‌ها
2,256
پسندها
19,549
امتیازها
46,373
مدال‌ها
30
سن
25
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #23
امسال باید سال خوبی باشه.
چون از همین اول سالی کلی اتفاق افتادچه خوب چه بد.
انقدر اتفاق افتاده که تعریف کردنش یک سال طول میکشه...
امسال رو دوست دارم....
امیدوارم برای همه سال خوبی باشه پرازحس های خوب ودوست داشتنی.
امیدوارم امسال کمتر حال دلمون بد باشه.....یعنی اصلا حال دل کسی بدنباشه...
مثل کسی که از بچگی باهاش خاطره دارمو حالش بد بود...
مقصربود...دل شکوندهمین اول سال شایدم ترک برداشت ولی به هرحال دلم میخواد حالش بهترشه.
همینطورخواهر عزیزم که بهترین دوستمه حال دلش بده.
دقیقا مثل کسی که ازبچگی باهاش خاطرداره.
 
امضا : S_MELIKA_R

S_MELIKA_R

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
6/4/17
ارسالی‌ها
2,256
پسندها
19,549
امتیازها
46,373
مدال‌ها
30
سن
25
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #24
نمی دونم چرا انقدر خاطرهارو دست بالامیگرم؟...
نمی دونم چرا انقدر بهشون بها میدم؟....
نمی دونم چرا هرچی که میشه پای خاطرات میاد وسط...
اونم نه هرخاطره ای...خاطره هایی که گاهی خنده روی لبت میاره وگاهی چشم هات رو گریون میکنه.
نمی دونم شاید بقیه هم خاطره هارو انقدر دست بالامیگرن...شاید فقط من نباشم که بهشون بهامیدم
دست بالا میگرمشون....بعضی وقتا کلافم میکنن این خاطرات...
بعضی وقتا دلم به حالشون زارمیزنه وگاهی عقلم برسرشون فریاد میزنه.
که "بسه..تمومش کنید"
ولی نه به گریه زاری دل گوش میدن نه به داد بیداد عقل.
اخرشم نفهمیدم چرا انقدر دلم حساسه وعقلم مغرور وگاهی اوقات سنگ دل.
 
امضا : S_MELIKA_R

S_MELIKA_R

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
6/4/17
ارسالی‌ها
2,256
پسندها
19,549
امتیازها
46,373
مدال‌ها
30
سن
25
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #25
درآستانه بیــــست سالگی ام..
بــــــــــــــیـــست سال که پا به این دنیا گذاشتم...
ولی احساس میکنم هنوز به اون چیزی که میخوام نرسیدم...
بیست سالمه واحساس میکنم هنوز اول راهم..
نمی دونم یه حس مزخرفی درونم هی جولون میده
که بیست سال زندگیتون رو به بطالت گذروندی..
نمی دونم
شاید این حس مزخرف درست میگه
شایدهم اشتباه میگه....
شاید هم من اشتباه فکرمیکنم....
فکرمیکنم یه ادم که بیــــست سال زندگی کرده حداقل باید توی این همه سال به یه جایی رسیده باشه.
نمی گم به جایی نرسیدم نه..
نمی گم موفقیت نداشتم اتفاقا برعکس..
شاید زیاد طمع دارم..
شایدم نه...
شاید دلم اشتباهی میخواد راه صد سال رو توی یک شب بره..
دلم میخواد بشم یه برنامه نویس عالی ...
ولی الان که نگاه میکنم می بینم فقط یک یا دوسال شروع کردم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : S_MELIKA_R

S_MELIKA_R

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
6/4/17
ارسالی‌ها
2,256
پسندها
19,549
امتیازها
46,373
مدال‌ها
30
سن
25
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #26
وقتی فکرمیکنم به گذشته
اخم های عقل میره توهم وصداش رو ،روی سرم بلند میکنه.
"-بس کن،تاکی میخوای به خاطراتت فکرکنی؟اونا تموم شدن،رفتن دیگه هم برنمی گردن پس الکی منتظرشون نباش"
اشک های دلم اروم اروم شروع می کنن به باریدن،اروم شروع میکنه به حرف زدن با همون صدای گرفته.
"-خب من دوسشون دارم،خاطر ها خیلی خوبن عقل،نمیشه فراموششون کرد،با همین خاطره هاس که ادم زندگی میکنه...ولی خب بهت
حق میدم نباید خیلی بهشون فکرکرد."
منم توی این بین به جدال بیشون لبخند میزنم..
انگاردارن بزرگ میشن باهم کنارمیان..
به هر دوشون حق میدم
من خاطراتم رو خیلی وقته کنارگذاشتم.
ولی عقل عزیزم...خاطرات بی رحمن.
خیلی بی رحم
همیشه میان ومزاحم میشن...البته بعضی اوقات اصلا مزاحم نیستن خیلی هم مراحم هستن.
 
امضا : S_MELIKA_R

S_MELIKA_R

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
6/4/17
ارسالی‌ها
2,256
پسندها
19,549
امتیازها
46,373
مدال‌ها
30
سن
25
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #27
نگران ایندم....
اینده ای که هنوز نیومده....
میترسم..بین این همه شیطنت وسرکارگذاشتن...
دلم گیرشود...
 
امضا : S_MELIKA_R

S_MELIKA_R

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
6/4/17
ارسالی‌ها
2,256
پسندها
19,549
امتیازها
46,373
مدال‌ها
30
سن
25
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #28
حال وهوای دلم نه ابری نه افتابی نه بارونی
یه چیزی بین این سه حالته..
عقل هم که این وسط داره دور خودش میچرخه ونمی دونه چیکارکنه.
ازطرفی نگران حال دله ازطرفی نگران خودشه که چرا انقدر دور خودش بدون هدف میچرخه..
با اینکه هدف مشخص داره..
چقدر حال این دوتا"دل" و"عقل" شبیه به خودمه.
هم میدونم چی میخوام هم دور خودم میچرخم.
هم نمی دونم چمه..حال و روزم معلوم نیست..
یهو عصبی ام...یهو ارومم..یهو بی خیال..
نمی دونم.
فعلا که حال هر"سه"مون خوب نیست.
تنها مقصر هم"دله"چون حالش خرابه.
"دل"عزیزم لطفا زودتر خوب شو...چون داره دیرمیشه.
خیلی دیر.
 
امضا : S_MELIKA_R

S_MELIKA_R

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
6/4/17
ارسالی‌ها
2,256
پسندها
19,549
امتیازها
46,373
مدال‌ها
30
سن
25
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #29
وقتی به خودم نگاه میکنم
میبینم هنوز روی نقطه صفرم..
ازدست خودم کلافه میشم،خسته میشم...ازخودم بدم میاد.
چون ...
چون هم "دلم"هم"عقلم"ازدستم خسته شدن.
ازاینکه انقدر دارم دورخودم میچرخم...
ازدستم خسته شدن ازاینکه حال خوب دل دوستامو؛بدمیکنم...
نمی دونم..شاید دست"خودم"نباشه..
شاید بریدم ازهمه چی...
ازاینکه به هیجا نرسیدم..
ازاینکه کارام درست نمیشه...
ازاینکه بهترین دوستم نمی تونه بفهمه وقتی میگم حوصله ندارم،یعنی"حال دلم".."بده"
اونم دوستی که 16 سال عمرشه.
شایدم 17 سال..ولی خب هرچی باشه خودش یه عمره..
کلافم ازهمه دنیا..ازخودم،ازهمه چی.
خستم..
انگار40سالمه..نه 20 سالم..
نمی دونم کی این همه خسته شدم..
یادم نیست کی این همه ناامید شدم
اصلا...
اصلا شاید به خاطر حال"دل"مه که انقدر حالم بده..
نه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : S_MELIKA_R

S_MELIKA_R

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
6/4/17
ارسالی‌ها
2,256
پسندها
19,549
امتیازها
46,373
مدال‌ها
30
سن
25
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #30
امشب حال "دلم" بهتره.
خوشحالیم.
هم من.
هم"عقل".
ولی خوشحالی من.
به پای خوشحالی "عقل"نمی رسه.
چون هم دمش حالش خوب شده.
چون میدونه وقتی حال "دل"خوب باشه
حال"عقل"هم خوبه.
کاش ماهم یادبگیریم ازاین مرامو معرف "عقل"و"دل"
هرچند باهم دعوامیکنن.
قهرمیکنن.
بهم زورمیگن
ولی...
وقتی میبینن حال اون یکی بده.
حال اون یکی بدترازاون یکی میشه.
کاش ماهم معرف "دل"و"عقل"رو یادبگیریم.
 
امضا : S_MELIKA_R
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا