شاعر‌پارسی اشعار علیرضا آذر

  • نویسنده موضوع MEHRAD
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 38
  • بازدیدها 2,512
  • کاربران تگ شده هیچ

MEHRAD

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
31/3/17
ارسالی‌ها
71
پسندها
616
امتیازها
3,803
مدال‌ها
6
سطح
7
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
نبودی
یا گمت کردم
نبودم
یا گمم کردی
فقط این يادمه
هر شب
دلم می خواست
برگردی ...
#علیرضا_آذر
 

MEHRAD

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
31/3/17
ارسالی‌ها
71
پسندها
616
امتیازها
3,803
مدال‌ها
6
سطح
7
 
  • نویسنده موضوع
  • #2
کاری نمی شود کرد , اندیشه م**س.ت باشد
می روید از دهان ها , انگور پشت انگور
#علیرضاــ اذر
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

MEHRAD

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
31/3/17
ارسالی‌ها
71
پسندها
616
امتیازها
3,803
مدال‌ها
6
سطح
7
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
چشم در کاسه‌ی جوشیده‌ی من را بردند
تا دهان باز شد از آیه‌ی گفتن گفتم
پشت ِ دیوارتـرین پنجره حبسم کردند
تا که از فلسفه‌ی قفل شکستن گفتم
#علیرضا_آذر
 

MEHRAD

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
31/3/17
ارسالی‌ها
71
پسندها
616
امتیازها
3,803
مدال‌ها
6
سطح
7
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
لیلی بنشین خاطره ها را رو کن
لب وا کن و با واژه بزن جادو کن
لیلی تو بگو حرف بزن نوبت توست
بعد از من و جان کندن من نوبت توست
لیلی مگذار از دم خود دود شوم
لیلی مپسند این همه نابود شوم
#علیرضا_آذر
 

MEHRAD

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
31/3/17
ارسالی‌ها
71
پسندها
616
امتیازها
3,803
مدال‌ها
6
سطح
7
 
  • نویسنده موضوع
  • #5
می روم تا درو کنم خود را
از زنانی که خیس پاییزند
از زنانی که وقت بوسیدن
غرق آغوشت اشک میریزند
میروم طرح غصه ای باشم...
#علیرضا_آذر
 

MEHRAD

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
31/3/17
ارسالی‌ها
71
پسندها
616
امتیازها
3,803
مدال‌ها
6
سطح
7
 
  • نویسنده موضوع
  • #6
حرف های نگفته ای دارم
مثل هر آدمی که در شهر است
مردمانی عبوس در بن بست
اجتماعی که با خودش قهر است
#علیرضا_آذر
 

MEHRAD

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
31/3/17
ارسالی‌ها
71
پسندها
616
امتیازها
3,803
مدال‌ها
6
سطح
7
 
  • نویسنده موضوع
  • #7
در این خانه فقط رو به زمستان باز است
خطری هست اگر،از قفس و پرواز است
پشت این میله مگر مرگ خلاصم بکند
چشم تو کاری اگر محضِ هراسم بکند
#علیرضا_آذر
 

Arsin

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
16/7/17
ارسالی‌ها
349
پسندها
7,252
امتیازها
21,413
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • #8
دست و پا بسته، دهان بسته، جهان هم بسته
ثانیه میرود و باز نمی گردد هیچ
لحظه وقتی برود تا که به پایان برسد
ته نشین می شود، آغاز نمی گردد هیچ

تبِ اندوه بگیرد بدنت را مُحکم
تک و تنها سفری رو به نهایت باشی
زیر دستانِ لَحَد غرق خجالت بشوی
تازه فکرِ قدغن های خدایت باشی

حق و ناحق شدنِ عمر مساوی بشود
کی قدم در گذرِ معرکه کافیست عزیز
هر چه کردی به خودت کردی و در خود بنویس
ساعتِ خواب شده، وقت تلافیست عزیز
 
امضا : Arsin

Arsin

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
16/7/17
ارسالی‌ها
349
پسندها
7,252
امتیازها
21,413
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • #9
زندگی یک چمدان است که می آوریش


بار و بندیل سبک می کنی و می بریش

خودکشی،مرگ قشنگی که به آن دل بستم

دسته کم هر دو سه شب سیر به فکرش هستم

گاه و بیگاه پُر از پنجره های خطرم

به سَرم می زند این مرتبه حتما بپرم

گاه و بیگاه شقیقه ست و تفنگی که منم

قرص ماهی که تو باشی و پلنگی که منم

چمدان دست تو و ترس به چشمان من است

این غم انگیزترین حالت غمگین شدن است

قبل رفتن دو سه خط فحش بده،داد بکش

هی تکانم بده،نفرین کن و فریاد بکش

قبل رفتن بگذار از تهِ دل آه شوم

طوری از ریشه بکش ارّه که کوتاه شوم

مثل سیگار،خطرناک ترین دودم باش

شعله آغوش کنم حضرت نمرودم باش

مثل سیگار بگیرانم و خاکستر کن

هر چه با من همه کردند از آن بدتر کن

مثل سیگار تمامم کن و ترکم کن باز

مثل سیگار تمامم کن و دورم انداز

من...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Arsin

Arsin

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
16/7/17
ارسالی‌ها
349
پسندها
7,252
امتیازها
21,413
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • #10
زهر ترین زاویـــه ی شوکران


مرگ ترین حقه ی جادوگران

داغ ترین شهوت آتش زدن

تهمت شاعر به سیاوش زدن

هر که تو را دید زمین گیر شد

سخت به جوش آمدو تبخیر شد

درد بزرگ سرطانی من

کهنه ترین زخم جوانی من

با تو ام ای شعر به من گوش کن

نقشه نکش حرف نزن گوش کن

شعر تو را با خفه خون ساختند

از تو هیولای جنون ساختند

ریشه به خونابه و خون میرسد

میوه که شد بمب جنون میرسد

محض خودت بمب منم ، دور تر !

می ترکم چند قدم دور تر !

از همه ی کودکی ام درد ماند

نیم وجب بچه ولگرد ماند

حال مرا از من بیمار پرس

از شب و خاکستر سیگار پرس

از سر شب تا به سحر سوختن

حادثه را از دو سه سر سوختن

خانه خرابی من از دست توست

آخر هر راه به بن بست توست

*

چک چک خون را به دلم ریختم

شعر چه کردی که به هم ریختم ؟

گاه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Arsin

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا