شاعر‌پارسی اشعار علیرضا آذر

  • نویسنده موضوع MEHRAD
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 38
  • بازدیدها 2,491
  • کاربران تگ شده هیچ

Astro

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
17/7/17
ارسالی‌ها
78
پسندها
1,474
امتیازها
9,763
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • #21
بعد از تو به دنیای دلم خندیدند
مردم به سراپای دلم خندیدند
علیرضا_آذر
 
امضا : Astro
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] sin.r

Astro

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
17/7/17
ارسالی‌ها
78
پسندها
1,474
امتیازها
9,763
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • #22
در ثانیه‌ای مجبور نبض از تک و تا افتاد ... این‌گونه مقدر بود،این‌گونه مقرر شد....
علیرضا_آذر
 
امضا : Astro
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] sin.r

Astro

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
17/7/17
ارسالی‌ها
78
پسندها
1,474
امتیازها
9,763
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • #23
هرچند تو تا بودی هر روز جهنم بود ... این جنگِ ملال‌آور بر عشق مقدم بود
علیرضا_آذر
 
امضا : Astro
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] sin.r

Astro

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
17/7/17
ارسالی‌ها
78
پسندها
1,474
امتیازها
9,763
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • #24
لیلی تو ندیدی که‌چه با من کردند...
مردم چه بلا ها به سرم آوردند....
علیرضا_آذر
 
امضا : Astro
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] sin.r

Astro

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
17/7/17
ارسالی‌ها
78
پسندها
1,474
امتیازها
9,763
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • #25
قدر ِ یک قرن مراعات ِ زمین را کردم
ابر ِ برفی، طرفی، بـــاد ز سویی دیگر
مردم از بارش ِ یک مرتبه منعم نکنید
بگذارید به کولاک ِ خودم برگردم
عليرضا_آذر
 
امضا : Astro
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] sin.r

Astro

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
17/7/17
ارسالی‌ها
78
پسندها
1,474
امتیازها
9,763
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • #26
به جان مغزم افتاده
سگی که سخت بیمار است
نگاهم گاز می گیرد
تمام دفترم هار است

علیرضا_آذر
 
امضا : Astro
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] sin.r

Astro

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
17/7/17
ارسالی‌ها
78
پسندها
1,474
امتیازها
9,763
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • #27
این خاصیت عشق است،باید بلدت باشم ... سخت است ولی باید در جزر و مَدت باشم
هرچند که بی‌لنگر،هرچند که بی‌فانوس ... حکم آنچه تو فرمایی اِی خانم اقیانوس
کُشتی و گذر کردی،دستانِ دعا پشتت ... بر گودِ گلویم ماند جا پای هر انگشتت
از قافله جا ماندم تا هم‌قدمت باشم ... تا در طَبقِ تقسیم راضی به کمت باشم
علیرضا_آذر
 
امضا : Astro
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] sin.r

Astro

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
17/7/17
ارسالی‌ها
78
پسندها
1,474
امتیازها
9,763
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • #28
اما اگر این جغد به جایی برسد ... دیوانه اگر به کدخدایی برسد
ته مانده ی یک مرد اگر برگردد ... صادق،سگ ولگرد اگر برگردد
معشوق اگر زهر مهیا بکند ... داوود نباشد که دری وا بکند
این خاطره ی پیر به هم می ریزد ... آرامش تصویر به هم می ریزد
ای روح مرا تا به کجا می بری ام ... دیوانه ی این سرابِ خاکستری ام
علیرضا_آذر
 
امضا : Astro
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] sin.r

Arsin

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
16/7/17
ارسالی‌ها
349
پسندها
7,252
امتیازها
21,413
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • #29
چشمان تو یادم داد فریاد کشیدن را

تا قله به سر رفتن از کـــوه پریدن را

اصرار نکن بانو این پیچ و خم وحشی

در مسخره پیچانده رویای رسیدن را

تا شوق سخن رویید رگبار سکوت آمد

تا در تن خود گیــرد گلــــواژه گزیدن را

با اینکه دهان‌ها را ایمان و قسم بسته

از گوش کــــه می‌گیرد آیات شنیدن را

تا بوده همین بوده از کاسه‌ی هم خوردیم

در ما ابدی کـــردند آییــــن چریدن را

من داس تو را خوردم احساس مرا خوردی

بیرون نکشاندیم از خود حس جویدن را

باید کـــه ز سر گیرد در حـول و ولا قلبت

در قل قل خون بم‌بم در سینه طپیدن را

وقت است غزل دیگر از قافیه برگردی

تصویر کسی باشی از درد کشیدن را

مفعول و مفاعیلن ای اسب غزل هی هی

باید کـــه بــــه هم ریــزی اوزان تتن تن را

از سُم سُم ِسُم کوبم دنیا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Arsin
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] sin.r

Arsin

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
16/7/17
ارسالی‌ها
349
پسندها
7,252
امتیازها
21,413
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • #30
لب وا کن و با واژه بزن جادو کن

لیلی تو بگو،حرف بزن،نوبت توست

بعد از من و جان کندن من نوبت توست

لیلی مگذار از دَم ِ خود دود شوم

لیلی مپسند این همه نابود شوم

لیلی بنشین، سینه و سر آوردم

مجنونم و خونابِ جگر آوردم

مجنونم و خون در دهنم می رقصد

دستان جنون در دهنم می رقصد

مجنون تو هستم که فقط گوش کنی

بگذاری ام و باز فراموش کنی

دیوانه تر از من چه کسی هست،کجاست

یک عاشق ِ این گونه از این دست کجاست

تا اخم کنی دست به خنجر بزند

پلکی بزنی به سیم آخر یزند

تا بغض کنی،درهم و بیچاره شود

تا آه کِشی،بندِ دلش پاره شود

ای شعله به تن،خواهرِ نمرود بگو

دیوانه تر از من چه کسی بود،بگو

آتش بزن این قافیه ها سوختنی ست

این شعر ِ پُر از داغ ِ تو آتش زدنی ست

ابیاتِ روانی شده را دور بریز

این دردِ...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Arsin
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] sin.r

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا