مشاعره مشاعره با اشعار عليرضا آذر

  • نویسنده موضوع Arsin
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 226
  • بازدیدها 6,009
  • کاربران تگ شده هیچ

sad.dracula

مدیر بازنشسته هنر+ناظر بازنشسته رمان
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
20/5/17
ارسالی‌ها
898
پسندها
2,007
امتیازها
15,473
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • #11
ماییم و هزار درد تازه
ماییم و قنوتِ دست خالی
ماییم و همین اطاق کهنه
با زلزله های احتمالی
 
امضا : sad.dracula

Es_shima

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
27/7/17
ارسالی‌ها
621
پسندها
7,326
امتیازها
25,273
مدال‌ها
12
سطح
12
 
  • #12
یک مرد که از چشم تو افتاد شکست

مرد است ولی خانه ات آباد، شکست

در جاده ی خود یک سگِ پاسوخته بود

لب بر لب و دندان به زبان دوخته بود
 
امضا : Es_shima

sad.dracula

مدیر بازنشسته هنر+ناظر بازنشسته رمان
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
20/5/17
ارسالی‌ها
898
پسندها
2,007
امتیازها
15,473
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • #13
دست دنیا برای من رو بود
دست دنیا شکسته بود ای کاش
من که سیب از زنی ندزدیدم
یا امام زمان تو شاهد باش
 
امضا : sad.dracula

Es_shima

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
27/7/17
ارسالی‌ها
621
پسندها
7,326
امتیازها
25,273
مدال‌ها
12
سطح
12
 
  • #14
شمشیر بر آن دست که بر گردنش است

لعنت به تنی که در کنار تنش است

دست از شب و روز گریه بردار گلم

با پای خودم می روم این بار گلم
 
امضا : Es_shima

sad.dracula

مدیر بازنشسته هنر+ناظر بازنشسته رمان
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
20/5/17
ارسالی‌ها
898
پسندها
2,007
امتیازها
15,473
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • #15
مادرم آدم درستی بود
مسخ عطر غریب گندم شد
پدرم با تمام تدبیرش
لای پاهای مادرم گم شد
حاصل جمع شر و شور این که
وسط سینه ی زمین باشم
قتل عامم کنند ابیاتم
آخر جمله نقطه چین باشم( :
 
امضا : sad.dracula
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Es_shima

Es_shima

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
27/7/17
ارسالی‌ها
621
پسندها
7,326
امتیازها
25,273
مدال‌ها
12
سطح
12
 
  • #16
من قلم از خوب و بدم خواستم

جرم کسی نیست ، خودم خواستم

شیشه ای ام سنگ ترت را بزن

تهمت پر رنگ ترت را بزن

سارق شبهای طلاکوب من

میشکنم میشکنم خوب من
 
امضا : Es_shima

sad.dracula

مدیر بازنشسته هنر+ناظر بازنشسته رمان
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
20/5/17
ارسالی‌ها
898
پسندها
2,007
امتیازها
15,473
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • #17
نفسی تازه کن و اَرّه بکش شاخه بریز
به غمِ جوجه کلاغی که منم فکر نکن
عاقبت تابِ مرا تاب نخواهی آورد
دشنه گر دشنهءِ تو شهر به ما گوید مَرد
 
امضا : sad.dracula

Es_shima

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
27/7/17
ارسالی‌ها
621
پسندها
7,326
امتیازها
25,273
مدال‌ها
12
سطح
12
 
  • #18
در خانه ی من پنجره ها می میرند

بر زیر و بم باغ، قلم می گیرند

این پنجره تصویر خیالی دارد

در خانه ی من مرگ توالی دارد
 
امضا : Es_shima

sad.dracula

مدیر بازنشسته هنر+ناظر بازنشسته رمان
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
20/5/17
ارسالی‌ها
898
پسندها
2,007
امتیازها
15,473
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • #19
در پِیِ گنگ ترین حلقهءِ مفقود برو
تو که رفتی پِیِ تاب و تپش رود برو
به قدم‌های اسیرِ لجنم فکر نکن
من همین بیخِ گُذر چشم به خون میبندم
 
امضا : sad.dracula
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Es_shima

Es_shima

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
27/7/17
ارسالی‌ها
621
پسندها
7,326
امتیازها
25,273
مدال‌ها
12
سطح
12
 
  • #20
مثلِ دانستن چرا مردن

مثلِ از روی عمد سُر خوردن



مثلِ یک کارِ بد که باید کرد

کوچه را یک قدم عقب برگرد...
 
امضا : Es_shima

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا