مشاعره مشاعره با اشعار عليرضا آذر

  • نویسنده موضوع Arsin
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 226
  • بازدیدها 6,018
  • کاربران تگ شده هیچ

sad.dracula

مدیر بازنشسته هنر+ناظر بازنشسته رمان
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
20/5/17
ارسالی‌ها
898
پسندها
2,007
امتیازها
15,473
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • #21
دست بردار از این زیر و بمِ در پیگرد
شک نکن بی تو از این وَرطه گذر خواهم کرد
به نشانی که نماند از بدنم فکر نکن
فصلِ پاییز رسید و غزلی نشکفتم
 
امضا : sad.dracula
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

Es_shima

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
27/7/17
ارسالی‌ها
621
پسندها
7,326
امتیازها
25,273
مدال‌ها
12
سطح
12
 
  • #22
من زیستنم قصه ی مردم شده است

یک تو، وسط زندگیم گم شده است

اوضاع خراب است،مراعات کنید

ته مانده ی آب است،مراعات کنید
 
امضا : Es_shima

sad.dracula

مدیر بازنشسته هنر+ناظر بازنشسته رمان
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
20/5/17
ارسالی‌ها
898
پسندها
2,007
امتیازها
15,473
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • #23
دوربین را به فراسوی تو میچرخاندم

همچنان دور تورا دور تورا میدیدم
ماه من بودی و در دشت که میچرخیدی

ماه من بودی دنبال تو میچرخیدم
 
امضا : sad.dracula
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

Es_shima

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
27/7/17
ارسالی‌ها
621
پسندها
7,326
امتیازها
25,273
مدال‌ها
12
سطح
12
 
  • #24
من از به جهان آمدنم دلگیرم

آماده کنید جوخه را، می میرم


در آینه یک مردِ شکسته ست هنوز

مرد است که از پا ننشسته ست هنوز
 
امضا : Es_shima
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

sad.dracula

مدیر بازنشسته هنر+ناظر بازنشسته رمان
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
20/5/17
ارسالی‌ها
898
پسندها
2,007
امتیازها
15,473
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • #25
زندگی جایِ بدی بود، نمی فهمیدیم
و تمام هیجاناتِ جهان گور شدند
جبر از آغاز جهان مسئله ی تلخی بود
اختیار آمد و مجبور به مجبور شدند( :
 
امضا : sad.dracula

Es_shima

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
27/7/17
ارسالی‌ها
621
پسندها
7,326
امتیازها
25,273
مدال‌ها
12
سطح
12
 
  • #26
دَر مـاندِگی یعنی تو اینجایی …
من هم همین جایم ولی دورَم

تُو اختِیار زندگی داری …
من زندگی را سـَـخــت مجبورَم
 
امضا : Es_shima
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

PaRIsA-R

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
30/3/17
ارسالی‌ها
475
پسندها
2,809
امتیازها
26,473
مدال‌ها
16
سطح
12
 
  • #27
مردم از دین خروج می کردند…تا تو سمت گناه می رفتی

شهر بی آبرو به هم می ریخت…در خیابان که راه می رفتی
 
امضا : PaRIsA-R

Es_shima

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
27/7/17
ارسالی‌ها
621
پسندها
7,326
امتیازها
25,273
مدال‌ها
12
سطح
12
 
  • #28
یادش همه جا هست،خودش نوش ِ شما

ای ننگ بر و مرگ بر آغوش شما

شمشیر بر آن دست که بر گردنش است

لعنت به تنی که در کنار تنش است

دست از شب و روز گریه بردار گلم

با پای خودم می روم این بار گلم
 
امضا : Es_shima

sad.dracula

مدیر بازنشسته هنر+ناظر بازنشسته رمان
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
20/5/17
ارسالی‌ها
898
پسندها
2,007
امتیازها
15,473
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • #29
مردم از دین خروج می کردن
تا تو سمت گناه می رفتی
شهر بی آبرو به هم می ریخت
در خیابان که راه می رفتی
 
امضا : sad.dracula
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Es_shima

Es_shima

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
27/7/17
ارسالی‌ها
621
پسندها
7,326
امتیازها
25,273
مدال‌ها
12
سطح
12
 
  • #30
یک نفر بعد من جنون باید!

تیشه ام را به دست او بدهید

بعد من کاخ بیستون باید ..

وای از این مرد زرد پاییزی
 
امضا : Es_shima

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا