هشتگ اعلامی کاربر: عاشقانه

کد رمان: 3993 ناظر: @Hormehr.25 نام رمان: هومه نیلگون نویسنده: ژیلا.ح کاربر انجمن یک رمان ژانر: #عاشقانه #فانتزی خلاصه: سرد، سیاه، و زمستانی بی انتها از حسرت و اندوه. کوله بار شان درد و رنج و کینه و نفرت.سایه‌وارها؛ کسانی‌که هبوطشان برای همیشه به اعماق مرداب‌های نیلگون است و تنها روزنه‌ی ممکن...

عنوان: رمان پامچال ژانر: #عاشقانه #اجتماعی نام نویسنده: نغمه سلیمانی لینگ گفتمان: گفتمان آزاد رمان پامچال I نغمه سلیمانی کاربر انجمن یک رمان

به نام خدای یکتا کد رمان: 3992 ناظر: @Moradzade79 عنوان: عناصر حیات نویسنده: ضحا طیار ژانر: #فانتزی #عاشقانه #علمی_تخیلی خلاصه: آسمان باز هم جامه‌ای از جنس غم و غصه به تن کرده است که حتی خیال باریدن ندارد. سایه‌‌ی بدبختی و نحسی بر روی یک جهان افتاده. وزش باد دیگر نسیم دل‌‌انگیز نیست بلکه...

بسم الله الرحمن الرحیم کد: ۳۹۹۱ ناظر: @maryam.abbasi نام رمان: نبض‌ شناس سودا زده علق نویسنده: زهرا فرمانی ژانر: #فانتزی #عاشقانه خلاصه: دخترکی مسافر از سرزمین آتش، سرزمین تاریک نور، دخترکی که غذایش جان مردم است! بیلی، دخترک متفاوتی که تمام جنگل‌ها او را می‌شناسند. دخترکی که آینده مردم متهم‌...

***به نام خدا*** کد: ۳۹۹۰ ناظر: @aisa.kh نام رمان: پالس وابستگی نام نویسنده: نجمه صدیقی ژانر رمان: #طنز #عاشقانه خلاصه وجودش پر بود از حرارتِ بازیگوشی! لحظه‌هایش را که ورق می‌زدی، شیطنت خوراکی بود که هر دقیقه، آن را نوش جان می‌کرد. اما زندگی‌اش، احتیاج به یک نوری دیگر داشت؛ به چیزی همچون...

بسم تعالی کد داستان کوتاه: ۲۹۷ ناظر: @sogi.an نام داستان: گردباد وحشی نویسنده: ماهی ژانر: #فانتزی #عاشقانه #پلیسی خلاصه: کریستن رابرت، پلیس کشور نیویورک سیتی که پس از بیست و پنج سال سن و با مقام سروان، همراه با نامزد خود در شهرستان کویینز زندگی می‌کند؛ در یک روز آفتابی متوجه‌ی تغییراتی در...

کد: ۳۹۸۹ ناظر: @Moradzade79 نام رمان : زخم و رجم نام نویسنده: الهام کامیاب ژانر: #اجتماعی #عاشقانه خلاصه: تنها هجده سال سن داشت؛ اما اطرافیانش کلمه «خانه نشین» را برچسب کرده و به پیشانی‌اش چسبانده بودند. پس برای رهایی و بستن دهان مردم، تن به خواسته عاشقش داد. خام بود و پر از کمبود. به...

کد: ۳۹۸۸ ناظر: @NILO_R نام رمان: سرنوشت بارانا نام نویسنده:Yalda ژانر: #تراژدی #عاشقانه خلاصه: .بارانا دختر زیبای داستان، با شخصیت متکبر خود تا به حال معنای دردو غم را حس نکرده اما با گذر زمان متوجه حقایقی خواهد شد که سرنوشت را تغییر خواهد داد

کد: ۳۹۸۶ ناظر: @Roshanak_M نام رمان: یه دختر پلیس نام نویسنده: حنانه خادمی ژانر : #پلیسی #طنز #عاشقانه خلاصه: دختری به اسم پری زاد نا خواسته وارد یک مأموریت میشه، مأموریتی که زندگیشو تغییر میده با ادمی اشنا میشه که بعد ها با هم قوم میشن ،با هزار و یک دنگ و فنگ به قوم بودن راضی میشن اما...

کد داستان: ۲۹۶ ناظر: @°dead.dark° نام داستان: من و خودم نام نویسنده: fateme amade ژانر: #اجتماعی #عاشقانه خلاصه: داستان کوتاه در مورد فردی است که جنسیت و نامش در رمان مشخص نیست.او با حالت های روحی و افسردگی در حال فرار و سفر است در این سفر چالش های زندگی و روحیات خود را سپری میکند.بخاطر فشار...

کد رمان: 3985 ناظر: @Suzan.R نام رمان: شاهزادهٔ زمان؛ وارث نهایی نام نویسنده: پرنسس دریا ژانر: #فانتزی #معمایی #درام #عاشقانه خلاصه: این داستان، زندگی شاهزاده ی آریایی را روایت میکند، شاهزاده ای از قوم پارت ها ! قومی که در اینجا، اولین و آخرین شاهنشاهی قدرتمند آریایی است و داستان، شاهنشاهی...

کد: ۳۹۸۴ ناظر: @NILO_R نام رمان: روز چهل و پنجم نام نویسنده: مبینا سرلک ژانر: #اجتماعی #عاشقانه خلاصه: ساغر دختر ۱۷ ساله ای که پشتوانه و رفیق زندگیش ینی تنها برادرش رو از دست میده و این اتفاق باعث افسردگی و گوشه گیری اون میشه و از شرایط عادیش فاصله میگیره تا اینکه پسری به اسم امیر وارد زندگیش...

نام اثر: ثروتی بی‌رنج روزی کن مرا نام نویسنده: سارا مرتضوی ژانر: #اجتماعی #عاشقانه خلاصه: این رمان قانون جذب است که با خواندن آن اتفاقات خوب مانند آبشاری به زندگی شما می‌ریزد. رمانی است پر از نعمت و فراوانی و پول، پر از آدم‌هایی که غرق در ثروتند. این رمان حکم تزریق سِرُم را برای شما دارد. آهسته...

به نام خالق قلم کد: ۳۹۸۲ ناظر: @Shadi.Roohbakhsh نام رمان: طاغوت عتاب نویسنده: nazi nima ژانر: #عاشقانه #جنایی #پلیسی خلاصه: ترسناک ترین سمفونی عمرم را، زمانی شنیدم که هنوز دختر بچه بیست و چند ساله درونم هوس عروسک بازی می کرد. مقابل چشمانم تفنگی به دست گرفتند و قهرمان زندگی من، با صدای...

نام رمان: سارق روح نویسنده: زهرا سلیمانی غربی ژانر: #جنایی #عاشقانه خلاصه: آیدا مجتهد که در کمال آرامش زندگی خود را به عنوان پرستار سرهنگی میانسال سپری می کند، روزی توسط شخصی ناشناس ربوده می شود و به نزد مردی به نام زامبی بوی برده می شود. پس از گذراندن ساعاتی با گروگان گیران و بازگشتن به سوی...