کاربرد هشتگ عاشقانه

بسم تعالی کد داستان کوتاه: ۵۳۳ ناظر: @NADIYA ROSTAMI نام داستان کوتاه: شوتی سوار نام نویسنده: psíquico .f ژانر: اجتماعی خلاصه: عشقی که به خاطر یه اشتباه کوچیک نابود شد و به خاک سپرده شد، حال قصد داره با شکل و شمایل دیگه‌ی از دل خاک بیرون بیاد. قصد سوزوندن داره، دیگه دنبال عاشقی نیست و تمام...

عنوان: رمان در رویای دژاوو ژانر: #عاشقانه #درام نویسنده: آزاده دریکوندی خلاصه دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید...

نام رمان : انحطاط یک رویا نام نویسنده: آیسان ژانر رمان: #اجتماعی‌ #عاشقانه خلاصه: چه کسی تصور می‌کرد دست سرنوشت این گونه ما را بازی دهد! تو حتی روحت خبر نداشته باشد منی در رویایی شیرین دل به چشمان تو بستم. رویای شیرین خوشبختی! آینور کوچک قصه پس از طلاق پدر و مادرش دچار مشکلات زیادی می‌شود...

کد داستان کوتاه: 530 ناظر: @NADIYA ROSTAMI نام داستان: این بار من شیطان می‌شوم نویسنده: ساراناز نظری (ساران) ژانر: #اجتماعی #جنايی #عاشقانه #تراژدی خلاصه: شیطان یا فرشته؟ چه کسی مقصر بود که آدم به این جهنمی که خودش ساخته پرت شد؟ اگر اویی بوده باشد که ما را به زمین خاکی و سنگی وصل کند،...

رمان: چند کام حسرت ژانر: #اجتماعی #عاشقانه نویسنده: اسماء نادری خلاصه: مجازات می‌شوی اما به کدامین گناه! حسرت می‌خوری اما به کدامین آرزو! من گناهکار بودم، اما مجازات تو کمی برایم سنگین بود.‌.. . https://forum.1roman.ir/threads/234178/unread

کد رمان: 5365 ناظر: @Ayli_amf نام رمان: ماچه‌ سگ نام نویسنده: میم. شبان ژانر: #اجتماعی، #درام، #عاشقانه خلاصه: "ماچه‌ سگ" روایتی ست از ژرفای بی‌پایانِ جهل و خُشک‌اندیشی، که لانه کرده در جامعه‌ی واپسگرا و سنت زده‌‌مان. از تعصبات کورکورانه‌ی مسلک محور و پِی‌ورزی‌های نابخردانه که رشته‌رشته طنابِ...

به نام پدیدآورنده‌ی هستی کد داستان: 529 ناظر: @(Mahsa) عنوان: کافه‌دلتنگی موضوع: #درام #عاشقانه نویسنده: فاطمه علی آبادی خلاصه: گاهی دوست داری بنشینی و ساعت‌ها به فنجانِ قهوا‌ت خیره شوی؛ بدونِ اینکه حتی جرعه‌ای بنوشی. اما داستان، درست زمانی آغاز می‌شود که بالاخره تصمیم‌ات را می‌گیری؛ تمامِ...

چرا فعال هست #عاشقانه

نام رمان : هایدرا ژانر : #فانتزی #عاشقانه نویسنده : لیانا رستمی خلاصه : هایدرا دختری با گذشته ای ناراحت کننده است که در دنیای عادی انسان ها، زمین زندگی میکند. روزی با دوستان خود پا به غاری میگذارند که خودشان به تازگی آن را کشف کرده بودند. همان روز که برای بررسی غار رفته بودند، ابر ها شروع به...

به نام خدا عنوان: به وقت دریا نویسنده: اسمعیل(ismail) خلاصه: حوادث همیشه و اثر مخرب آن‌ها در روح و روان انسان‌ها رخنه می‌کنند و هر چه شدیدتر باشند، بر روح اثر و ویرانی بیشتری به جای می‌گذارند. دریا می‌تواند زیبا و یا جان‌گیر باشد. به یاد دوست باید رفت به زیر باران تنهایی به یاد عشق و...

https://forum.1roman.ir/threads/170184 اسم رمان: آئورت‌بی‌دریچه نام نویسنده: هدیه قلی‌زاده امیری ژانر: #جنايی-پليسی #تراژدی #عاشقانه خلاصه: افرادی‌ که کلمات نفرت ‌انگيزی را بر روی روح‌ دختری حک‌ کردند که شايسته‌اش نبود، بی‌آنکه متوجه شوند تکه تکه و ذره ذره درهم شکستنش و از دردش هيچ نفهميدند و...

کد رمان: 5332 ناظر: @MONTE CRISTO خلاصه: گاهی هرچه می‌کنی نمی‌توانی از باتلاق پیش رویت فرار کنی؛ به تار و پود زندگی چنگ می‌اندازی که به عقب برگردی و مسیرت را به سمتی انتخاب کنی، که هیچ تله‌ی مرگی نداشته باشد؛ اما، نمی‌شود! باید از آن عبور کنی! یا خواهی مرد، یا دست یاری خواهد رسید. او مسیری را...

نام داستان : رو به پایین نویسنده: جغد سپید ژانر: #تخیلی #عاشقانه خلاصه: هیچ کَس قبل از تولدش رو یادش نمیاد. ما قبل از تولد کجا بودیم؟ در خون یا در نور؟ کی انتخاب کرد تا من، من بشم. تو، تو بشی؟ حالا که کارت ها رو دارند چه کسی اول از پرتگاه عالم به زمین میره؟ کد داستان: 526 ناظر: @NADIYA ROSTAMI

_ بسم ربی _ کد رمان: 5327 ناظر: @♕3anaz♕ خلاصه: اینکه بفهمی فقط چند ماه به خط پایانِ زندگی‌ات مانده و تو هنوز زندگی نکرده‌ای، چه حالی دارد؟ اینکه هنوز یک دل سیر نخندیده‌ای، و هنوز طعم دوست داشتن و دوست داشته شدن را مزه نکرده‌ای، چه حالی دارد؟ وقتی هنوز آدم‌هایی که باید را، برای زیباتر کردن...

کد رمان: 5326 ناظر: @Ellery _ إن ذلك من عظم الامور _ كه استقامت و شكيبایی نشانه‌ی استحکام عزم و اراده شخصی‌ست. _ یا عالم الخفیات _ ای دانای راز‌ها خلاصه: شاید این‌گونه مقدر شده، که همیشه تنهایی‌ها و سختی‌ها گریبان‌گیرمان باشد... . شاید خدا قصد دارد ما را قوی‌تر از آنچه خود میخواهیم بپرورد...