دنباله دار اکیپ مدرسه

  • نویسنده موضوع زهرا ادیب
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 17
  • بازدیدها 601
  • کاربران تگ شده هیچ

زهرا ادیب

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
15/4/20
ارسالی‌ها
1,307
پسندها
10,076
امتیازها
31,873
مدال‌ها
2
سطح
3
 
  • نویسنده موضوع
  • #11
چرا‌میشه

مثل‌من که‌وقتی‌مدرسم‌روعوض‌کردم‌‌روز‌اول‌وارد‌یه‌اکیب‌شدم‌الانم‌خیلی‌همو‌میخوایم
چطوری وارد اکیپ شدی ؟ همون روز اول دوست شدی باهاشون؟
 

Fariba♥mhari

رفیق جدید انجمن
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
4/9/20
ارسالی‌ها
46
پسندها
842
امتیازها
4,848
سطح
0
 
  • #12
اره‌همون‌
چطوری وارد اکیپ شدی ؟ همون روز اول دوست شدی باهاشون؟
روز‌اول‌چنان‌صمیمی شدیم‌انگار‌ده‌ساله‌همو‌میشناسیم
 
امضا : Fariba♥mhari

سَنا

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/6/20
ارسالی‌ها
6,049
پسندها
27,805
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
سطح
30
 
  • #13
ماها ده نفر توی یک ردیف بودیم که دوست شدیم
همون هفته اول
 
امضا : سَنا

N a d i y a

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
9/2/21
ارسالی‌ها
504
پسندها
11,725
امتیازها
28,173
مدال‌ها
18
سطح
20
 
  • #14
چهار نفر بودیم و هستیم
هفته ی اول مدرسه تا الان که تقریبا سه سالی میشه
 
امضا : N a d i y a

pouneh

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/4/21
ارسالی‌ها
370
پسندها
11,513
امتیازها
27,613
مدال‌ها
15
سن
19
سطح
19
 
  • #15
ما پیش دبستانی ک بودیم هرکدوم از هم جدا بودیم و با چن نفر دیگه دوست بودیم تقریبا کلاس دوم بودیم که من دیدم چقد زینب بچه باحالیه بعد کم کم باهاش صمیمی شدیم، این کم کمه ینی حدودا یه هفته. بعدشم مهدیه اومد پیشمون و شدیم یه اکیپ سه نفره. اوضاع خیلی اوکی بود تا وقتی کلاس چهارم پارمیدا اومد مدرسمون و همون روز اول وارد اکیپمون شد بعدش بخاطر ی سری دلایل و کارایی که مهدیه کرد، مهدیه رو از اکیپمون بیرونش کردیم. تهشم تا الان که نهمیم من و زینب و پارمیدا با هم موندیم. البته زینب یه مدرسه دیگست ولی هنوزم تقریبا هرروز باهم صحبت میکنیم :610181-064beec23c2ab9fae36b67a1ed4b4f68: :626gdau:
 
امضا : pouneh

HAKIMEH.MZ

مدیر بازنشسته ادبیات
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
8/4/21
ارسالی‌ها
3,492
پسندها
27,895
امتیازها
58,173
مدال‌ها
27
سن
25
سطح
30
 
  • #16
از آغاز، پایان داستان رو فاش می‌کنم و می‌گم که اون اکیپ از هم پاشید...
سال دهم بودم.کلاسمون دو قسمت بود.سمت راستی ها و سمت چپیا :383:
خلاصه از همون اولا که من جزو سمت چپی ها بودم با چهار تا از بچه ها که صندلیاشون اطرافم بودن رفیق شدیم....از فرط باحالی زیادمون، چهارتا از سمت راستیا جذب ما شدن و اومدن پیش ما:672::405:
خلاصه نگم براتون اینقد ما هشت نفر با هم مَچ شده بودیم که ولنتاین واسه هم کادو خریدیم:648314-d18ae5246291866d416d447f52bdf0bf::610605-17b75dcd35733148d682e2850a11722a:
خاطره هم که تا دلتون بخواد:wacko2:
سال یازدهم اوایل نوبت دوم باهاشون با مشکل برخوردم... دیگه تا سال دوازدهم تنها بودم:sorry2:
 
امضا : HAKIMEH.MZ

•[TINA]•

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
8/3/20
ارسالی‌ها
1,453
پسندها
6,353
امتیازها
25,673
مدال‌ها
15
سطح
13
 
  • #17
ابتدایی: دعوا شد اونا پشت من دراومدن بعد اکیپ شدیم خدای حس شاخ پنداری بودیم:458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d:
راهنمایی: معلممون گفت دونفرنیکمت اخر با نیکمت اول همگروهی بشن بعد اکیپ شدیم که هنوزم هست و کلا خیلی معروف بودیم اگر قهر میکردیم کل مدرسه میپیچید اینا قهر کردن معلم پا میشد میومد پا درمیونی اصن یه وضعی بود:458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d::458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d:
دبیرستان: نیمکت عقب و جلو و نیمکت بغلی و بغل دستی شدیم شلوغترین اکیپ مدرسه:458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d::458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d:
 

Lu^na☆

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
7/11/20
ارسالی‌ها
529
پسندها
14,300
امتیازها
31,673
مدال‌ها
15
سطح
19
 
  • #18
من رفتم راهنمایی با صمیمی ترین دوستم؛ بعدش اون‌جا با یه نفر دیگه رفیق شدیم و اکیپ تشکیل شد بعد اون هرکی با یه نفر دوست شد و اوردش داخل اکیپ. به این ترتیب جمعیت مون رفت بالا.
 
امضا : Lu^na☆

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا