مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

[بهی]

خط به خط تا تو

وای خیلی ممنون خیلی وقت بود دنبالش میگشتم ولی اسمشو یادم نمیومد بازم خیلی خیلی ممنوووووون

 

[یامهدی(عج) ادرکنی]

سلام یه رمان هست که پسره خلافکاره وزندگی تلخی هم داشته ومامانش ولش کرده الان میاد پسربچه یه خانوم دکتر رو می دزده که اون مجبور باشه بهشون کمک کنه دکتره شوهر نداره وتوی این پرسه عاشق هم می شن

 

[frzn]

سلام رمان کلبه عشق اسم پسره هم نیماس

واااای مرسی عزیزم خیلی وقت بود دنبالش میگشتم ولی اسم پسره ارشیاست

 

[مهرنوش.ع]

سلام به همگی
یه رمانی بود درباره‌ی یک دختر دانشجو که توی زیر زمین خونه‌شون جدا از مادر و برادرش زندگی می‌کنه تا این‌که یه روز برادرش میگه می‌خواد به یکی از دوستای دانشجوی پزشکی‌ش زیر زمین و اجاره بده، سر همین اختلاف وقتی پسره میاد دختره شروع می‌کنه به اذیت کردن پسره تا این‌که پسره با یکی ازدواج می‌کنه و می‌ره اما، از اون زنش طلاق می‌گیره.

 

[Negarin]

سلام به همگی
بچه ها داستان درباره یه دختری بود ک پرورشگاهی بود و مشکل قلبی داشت با یه پسر به اسم سیاوش ازدواج کرده بود پسره دختره رو اذیت میکنه تا طلاق بگیره لطفا اگه میدونین بگین

 

[hamedana313]

سلام به همگی
بچه ها داستان درباره یه دختری بود ک پرورشگاهی بود و مشکل قلبی داشت با یه پسر به اسم سیاوش ازدواج کرده بود پسره دختره رو اذیت میکنه تا طلاق بگیره لطفا اگه میدونین بگین

سلام رمان من تکرار نمی شوم

 

[hamedana313]

سلام به همگی
یه رمانی بود درباره‌ی یک دختر دانشجو که توی زیر زمین خونه‌شون جدا از مادر و برادرش زندگی می‌کنه تا این‌که یه روز برادرش میگه می‌خواد به یکی از دوستای دانشجوی پزشکی‌ش زیر زمین و اجاره بده، سر همین اختلاف وقتی پسره میاد دختره شروع می‌کنه به اذیت کردن پسره تا این‌که پسره با یکی ازدواج می‌کنه و می‌ره اما، از اون زنش طلاق می‌گیره.

سلام رمان سوار بر بال سرنوشت

 

[فاطمه آماده]

سلام یه رمان بود قبلنا خوندم ولی اسمش رو یادم نمیاد. در مورد یه دختر که دبیرادبیات توی یه مرکز آموزش کنکور کار میکرد و از قبلنا عاشق یه پسری بود که اونم دبیر بود، از هم جدا شده بودند چون پسر اذیتش میکرد و براثر قرار گرفتن با یه زنی که بیماری داره و اذیتش میکنه اونم روحیاتش تحت تاثیر قرار گرفته بوده و باعث میشه دختره رو اذیت کنه و بعد پسره با کمک روانپزشک و بستری شدن و اینا خوب میشه و باهم ازدواج میکنن

 

[Fatemelawyer]

سلام دوستان

من چندسالی هست دنبال رمانی میگردم که داستانش تا حدودی یادمه

داستان درمورد دختریه که تو یه خانواده مذهبی و پر جمعیت بزرگ شده ، و خیلی محدوده ،یه روز پدرش میره مسافرت اینم با کلی التماس و خواهش مادرشو راضی میکنه که بره تولد دوستش ، وقتی میره میبینه خیلی جای ناجوریه پشیمون میشه داشته برمیگشته یه پسره از تو مهمونی میفته دنبالش تو راه یه پسر دیگه نجاتش میده ، بعدا دخترا ، اگه اشتباه نکنم تو یه مسافرتی که خانوادگی رفتن پسررو میبینه ، همونی که نجاتش داده رو ، و برای اینکه جلوی باباش یوقت حرفی نزنه به پسره تهمت میزنه که این مزاحمم شده و شر درست میکنه
تا همینجا یادمه ، لطفا اگه اسمشو میدونید ، بگید خیلی وقته دنبالشم
سپاس

 

[Morva]

سلام دوستان دنبال رمانیم هستم ک پسره بچه داشته باشه و با دختر داستان باهاش ازدواج کنه