- تاریخ ثبتنام
- 28/5/20
- ارسالیها
- 1,371
- پسندها
- 11,901
- امتیازها
- 53,073
- مدالها
- 18
سطح
29
ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم
چند وقت است که هرشب به تو میاندیشم
سلام به گرمی آفتاب از شرق و غرب دلم
الان که دارم این متن رو مینویسم توی مترو نشستم و دارم میرم سر کار. راستش خیلی فکر کردم تو این مدت که چی بنویسم و چجوری شروع کنم؛ ولی الان که روی صندلیهای آبی مترو نشستم؛ جز خودت و رفاقتمون چیزی یادم نمیاد. شاید اصلا داستان همینه...چی مهمتر از همین که همیشه بودی و برامون وقت گذاشتی. داستان دوستی ما شاید نسبت به خیلی دوستیها متفاوت باشه. خودت میدونی همهمون چقدر بهت اعتماد داریم و به شخصه برای من همیشه اولین نفری که میرم باهاش درد دل میکنم؛ تویی.
اشوان عزیزم،...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.


اون ویسم اگه لو بره از رنگم سو استفاده میکنم و گروه نظارتتو میبندم



