مشاعره مشاعره با اشعار یاسر قنبرلو

[SETAYESH.MO]

دوري و هيچ راه حلــّي را
چشم هايم نمي كند اثبات

ديدنت ساده نيست ... حتي با
عينك ِ دور بين ِ‌آستيگ مات

 

[فاطمه مقدم]

دوري و هيچ راه حلــّي را
چشم هايم نمي كند اثبات

ديدنت ساده نيست ... حتي با
عينك ِ دور بين ِ‌آستيگ مات

تو مرا زجر میدهی عشقم
مازوخیسمی که دوستش دارم
من به اشغال تو درآمده ام
صهیونیسمی که دوستش دارم

 

[SETAYESH.MO]

تو مرا زجر میدهی عشقم
مازوخیسمی که دوستش دارم
من به اشغال تو درآمده ام
صهیونیسمی که دوستش دارم

می روم پشتِ همه بلکه از این پس دیگر
پشت من حرف نباشد که چه شد یا چه نشد
می روم تا نفسی تازه کنم برگردم
کاش روزی برسد هر که رَوَد خانه ی خود ...

 

[فاطمه مقدم]

می روم پشتِ همه بلکه از این پس دیگر
پشت من حرف نباشد که چه شد یا چه نشد
می روم تا نفسی تازه کنم برگردم
کاش روزی برسد هر که رَوَد خانه ی خود ...

در جهان ِ شبيه سازي تو
مرگ بي وقفه زندگي مي ساخت
تابع ِ كشور دلت بودم
گرچه من را به رسميت نشناخت

 

[فلورا.]

در جهان ِ شبيه سازي تو
مرگ بي وقفه زندگي مي ساخت
تابع ِ كشور دلت بودم
گرچه من را به رسميت نشناخت

ته فنجان ادامه مي دادم

نصفه شب ، زير ِ نور مهتابي

داشتم بــــــــه تو نامه مي دادم

پدرم كارنامه ام را ديد!​

 

[m.sina]

ته فنجان ادامه مي دادم

نصفه شب ، زير ِ نور مهتابي

داشتم بــــــــه تو نامه مي دادم

پدرم كارنامه ام را ديد!​

در قنوتي به بلنداي نگاه
زير بار ربنا دستم شكست

عشق بعد از تو سلامی سرد شد
دل به هر آيينه ای بستم شكست

 

[فلورا.]

در قنوتي به بلنداي نگاه
زير بار ربنا دستم شكست

عشق بعد از تو سلامی سرد شد
دل به هر آيينه ای بستم شكست

تو كتاب ِ علوم را خواندي ؟



نيوتن كشف كرده رازت را

در مني كه نچيده افتادم

نرسيدم به دست هاي تـو و

مثل سيبي رسيده ... افتادم

امتحانات من نهايي بود​

 

[m.sina]

تو كتاب ِ علوم را خواندي ؟



نيوتن كشف كرده رازت را

در مني كه نچيده افتادم

نرسيدم به دست هاي تـو و

مثل سيبي رسيده ... افتادم

امتحانات من نهايي بود​

​

در جهان شبيه سازی تو
مرگ بی وقفه زندگی می ساخت
تابع كشور دلت بودم
گرچه من را به رسميت نشناخت​

​

 

[فلورا.]

​

در جهان شبيه سازی تو
مرگ بی وقفه زندگی می ساخت
تابع كشور دلت بودم
گرچه من را به رسميت نشناخت​

​

تو و این پرسه های یک نفره

تو و این کوچه های تکراری

شعرهایی برای ننوشتن

خوابگاهی برای بیداری!​

 

[m.sina]

تو و این پرسه های یک نفره

تو و این کوچه های تکراری

شعرهایی برای ننوشتن

خوابگاهی برای بیداری!​

یکی از بازیای سرنوشته

که دنیا واس تو مثل جهنم

جهنم واس من مثل بهشته