مشاعره مشاعره با حرف م

[ملکه جهنمی❄]

ما را به جز خیالت، فکری دگر نباشد
در هیچ سر خیالی، زین خوبتر نباشد

کی شبروان کویت آرند ره به سویت
عکسی ز شمع رویت، تا راهبر نباشد

ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که تو هم راهنمایی

 

[Deleted]

مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصله‌هاست

 

[Deleted]

مرا دل سوزد و سینه تو را دامن ولی فرق است
که سوز از سوز و دود از دود و درد از درد می‌دانم

 

[ملکه جهنمی❄]

مرا دل سوزد و سینه تو را دامن ولی فرق است
که سوز از سوز و دود از دود و درد از درد می‌دانم

مهر تو از دل کی برون کنم
برگو بی مهر تو چون کنم

 

[Deleted]

من به غمگین‌ترین
حالت ممکن شادم
تو به آشوبِ دلم
ثانیه‌ای فکر نکن...

 

[ملکه جهنمی❄]

مـگـر ای سـحـاب رحـمـت تـو بباری ارنه دوزخ
بــه شــرار قــهــر ســوزد هــمـه جـان مـاسـوا را

 

[ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ]

I

مـگـر ای سـحـاب رحـمـت تـو بباری ارنه دوزخ
بــه شــرار قــهــر ســوزد هــمـه جـان مـاسـوا را

من آن فریب که در نرگس تو می بینم
بس آب روی که با خاک ره برآمیزد

 

[ملکه جهنمی❄]

من از ان حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم
که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را

 

[m.sina]

من از ان حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم
که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را

من از چشم تو ای ساقی خراب افتاده‌ام لیکن
بلایی کز حبیب آید هزارش مرحبا گفتیم

اگر بر من نبخشایی پشیمانی خوری آخر
به خاطر دار این معنی که در خدمت کجا گفتیم

 

[Tara Motlagh]

من از چشم تو ای ساقی خراب افتاده‌ام لیکن
بلایی کز حبیب آید هزارش مرحبا گفتیم

اگر بر من نبخشایی پشیمانی خوری آخر
به خاطر دار این معنی که در خدمت کجا گفتیم

من نهان درد دلی دارم و آن دل بر توست
ظاهرا با خبر از درد نهانم باشی

جان برون کرده‌ام از دل همگی داده به تو
جای دل تا تو بجای دل و جانم باشی