مشاعره مشاعره‌ی واژه نما

[ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ]

گفتم غم تو دارم گفتا غمت سراید
گفتم که ماه من باش گفتا اگر براید

؛من
تورا من چشم در راهم
شباهنگام درآن دم که برجا دره ها ،چون مرده
ماران خفته گانند
درآن نوبت که بندد
دست نیلوفر به پای سرو
کوهی دام
گرم یادآوری یا نه، من از یادت نمی کاهم
تورا؛من؛چشم در راهم....

 

[ملکه جهنمی❄]

؛من
تورا من چشم در راهم
شباهنگام درآن دم که برجا دره ها ،چون مرده
ماران خفته گانند
درآن نوبت که بندد
دست نیلوفر به پای سرو
کوهی دام
گرم یادآوری یا نه، من از یادت نمی کاهم
تورا؛من؛چشم در راهم....

بی تو ، مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم

 

[ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ]

بی تو ، مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم

می رسد روزی که شرط عاشقی دلدادگیست
آن زمان، هردلیلی فقط یک بار عاشق می شود

 

[m.sina]

می رسد روزی که شرط عاشقی دلدادگیست
آن زمان، هردلیلی فقط یک بار عاشق می شود

ای عزیزان شرط پیروزی ما در وحدت است

جمله دانیم اختر صلح و صفا در وحدت است

 

[m.sina]

جناب امیر، شرط درسته.یادم میره کلمه بدم.
خوش برگشتی، بدون شما واسه همه ی ما اینجا صفا نداشت

نه طریق دوستان است نه شرط مهربانی
که به دوستان یک دل سر دست بر فشانی

دل

در دل بینوای من عشق تو چنگ می زند
شوق به اوج می رسد،صبر فرود می کند

آن که به بحر می دهد صبرِ نشستنِ ابد
شوق سیاحت و سفر همرهِ رود می کند

صبح لطفا

 

[ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ]

در دل بینوای من عشق تو چنگ می زند
شوق به اوج می رسد،صبر فرود می کند

آن که به بحر می دهد صبرِ نشستنِ ابد
شوق سیاحت و سفر همرهِ رود می کند

صبح لطفا

این صبح شور انگیز م**س.ت
صبح طرب خیزی که هست
آئینه ی مهر خداست
یک جلوه از آئینه هاست
برخیز و در آئینه ها لبخند را آغاز کن

خدا

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[m.sina]

این صبح شور انگیز م**س.ت
صبح طرب خیزی که هست
آئینه ی مهر خداست
یک جلوه از آئینه هاست
برخیز و در آئینه ها لبخند را آغاز کن

خدا

عارف که ز سر معرفت آگاه است
بی خود زخودست و با خدا همراه است

دوست لطفا

 

[ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ]

عارف که ز سر معرفت آگاه است
بی خود زخودست و با خدا همراه است

دوست لطفا

ز دوست هر که تو بینی مراد خود خواهد
مراد خاطر سعدی مراد خاطر اوست

خاطر

 

[m.sina]

ز دوست هر که تو بینی مراد خود خواهد
مراد خاطر سعدی مراد خاطر اوست

خاطر

همچنان در پاسخ دشنام می گویم سلام
عاقلان دانند دیگر حاجت تفسیر نیست

باز اگر دیوانه ای سنگی به من زد شاد باش
خاطر آیینه ی ما از کسی دلگیر نیست

گل لطفا

 

[ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ]

همچنان در پاسخ دشنام می گویم سلام
عاقلان دانند دیگر حاجت تفسیر نیست

باز اگر دیوانه ای سنگی به من زد شاد باش
خاطر آیینه ی ما از کسی دلگیر نیست

گل لطفا