فرود آ ای عزیز دل که من از نقش غیر تومرا هرگز نباشد خواب ودارم ارزو گاهی
که خواب آید به چشمم بلکه جانانم به خواب اید
آرزو
دلم شکستی و جانم هنوز چشم به راهتروی چمن از شکوفه ها رنگین شد
وز عطر اقاقیا هوا سنگین شد
در نغمه هر چلچله پیغامی هست
کای خفته روزگار فروردین شد
لطفا از انتظار
نیمه شب بود وغمی تازه نفسدلم شکستی و جانم هنوز چشم به راهت
شبی سیاهم و در آرزوی طلعت ماهت
در انتظار تو چشمم سپید گشت و غمی نیست
اگر قبول تو افتد فدای چشم سیاهت
سایه لطفا
گفتم که مرا با راز چشم تو کاریستتا آتش شوقی نَبوَد، خوش نتوان زیست
بی شعله سر شمع به سامان نرسیده
راز لطفا