مشاعره مشاعره‌ی واژه نما

[sara.gh]

عاقبت
نرسد ناله سعدی به کسی در همه عالم
که نه تصدیق کند کز سر دردیست فغانش
گر فلاطون به حکیمی مرض عشق بپوشد
عاقبت پرده برافتد ز سر راز نهانش

 

[zahra99]

عشق
شرم دارد چمن از قامت زیبای بلندت
که همه عمر نبوده‌ست چنین سرو روانش
گفتم از ورطه عشقت به صبوری به درآیم
باز می‌بینم و دریا نه پدید است کرانش

 

[شَفَــق]

چمن
سرو چمان من چرا میل چمن نمیکند
همدم گل نمیشود یاد سمن نمیکند

 

[sara.gh]

صبوری
گر تو شیرین زمانی نظری نیز به من کن
که به دیوانگی از عشق تو فرهاد زمانم
نه مرا طاقت غربت نه تو را خاطر قربت
دل نهادم به صبوری که جز این چاره ندانم

 

[.:|Reihane|:.]

صبوری
گر تو شیرین زمانی نظری نیز به من کن
که به دیوانگی از عشق تو فرهاد زمانم
نه مرا طاقت غربت نه تو را خاطر قربت
دل نهادم به صبوری که جز این چاره ندانم

فرهاد
دیشب صدای تیشه از بیستون نیامد
شاید به خواب شیرین فرهاد رفته باشد

 

[zahra99]

خواب
دگر به روی کسم دیده بر نمی‌باشد
خلیل من همه بت‌های آزری بشکست
مجال خواب نمی‌باشدم ز دست خیال
در سرای نشاید بر آشنایان بست

 

[شَفَــق]

خواب
شبها گذرد که دیده نتوانم بست
مردم همه از خواب و من از فکر تو م**س.ت

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[sara.gh]

م**س.ت
چنان به موی تو آشفته‌ام به بوی تو م**س.ت
که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست
دگر به روی کسم دیده بر نمی‌باشد
خلیل من همه بت‌های آزری بشکست

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[zahra99]

بت
کافران از بت بی‌جان چه تمتع دارند
باری آن بت بپرستند که جانی دارد
ابرویش خم به کمان ماند و قد راست به تیر
کس ندیدم که چنین تیر و کمانی دارد

 

[شَفَــق]

کس
کس نیست که افتاده‌آن زلف دوتا نیست
در رهگذر کیست که دامی ز بلا نیست