داخل آن جعبه نیز جعبهی دیگری بود و با سوت و کف دوستان مازیار، گشودن جعبهها همانطور ادامه پیدا کرد. درحالی که همتا گمان میبرد در نهایت یک شکلات نصیبش شود، در آخرین جعبهی کوچک، یک گردنبند طلا بود. ذوقزده گردنبند را برداشت و آویزان از انگشتانش در هوا نگه داشت. پلاک گردنبند حرف M بود و زنجیرش...