روی دستش پسرش رفت ولی قولش نه!
نیزه ها تا جگرش رفت ولی قودش نه!
این چه خورشید غریبیست که با حال نزار،
پای نعش قمرش رفت ولی قولش نه!
شیر مردی که در ان واقعه هفتاد و دوبار،
دست غم بر کمرش رفت ولی قولش نه!
هرکجا مینگری نام حسین است و حسین،
ای دمش گرم، سرش رفت ولی قولش نه!