نتایح جستجو

  1. مسیحه

    کامل شده مجموعه شعر یه عشق جنجالی | شرور ومسیحه کابران انجمن یک رمان

    نام اثر : یه عشق جنجالی شاعران : شرور ومسیحه تگ اشعار : منتخب خلاصه منم همونم همون عاشق مجنون عمریه دربدر توام غریبو دلخون چاره نداره دلم به هوای تو اسیره قناری دلم طفلکی هلاکته بی زبون
  2. مسیحه

    کامل شده مجموعه اشعار کل کل شاعرانه | شرور و مسیحه کاربران انجمن یک رمان

    نام اثر : کل کل شاعرانه نویسندگان : شرور و مسیحه کاربران انجمن یک رمان خلاصه بیقرارم و بیقرارم و بیقرار اما ندارم اززمانه گله وگذار شرور دیوانه ام ،دیوانه ،ام دیوانه ام نبوددگرعطرخیالش به خانه ام مسیحه
  3. مسیحه

    کامل شده مجموعه شعر دلبر مغرورم | مسیحه کاربر انجمن یک رمان

    نام اثر : دلبر مغرورم شاعر : مسیحه کاربر انجمن یک رمان تگ اشعار : شاعرانه این اقرار ساده ی من است بازی باکلمات در خون واژه هایم است دست خودم نیست مگر میشود محرم کلامات باشم ونگویم دلبری مغرور ندارم....
  4. مسیحه

    کامل شده مجموعه اشعار دیر آمدی بانو | مسیحه کاربر انجمن یک رمان

    نام اثر : دیر آمدی بانو شاعر : مسیحه کاربر انجمن یک رمان در عجیب ترین حس بیداری یک خواب نیمه روز رویای تورا دیدم در گفتگوی لکنت زبان گریه ی یک مرد خسته پرسیدم چرا دیر آمدی بانو؟
  5. مسیحه

    کامل شده مجموعه اشعار قلب بی تپش | مسیحه کار بر انجمن یک رمان

    نام : اشعار قلب بی تپش شاعر : مسیحه زادخو تگ اشعار : متوسط من از پوچی رویا رسیده ام به خط قرمزهای عشق سفرها بکرد سند باد دلم بهر دیدن تو از چین تا دمشق
  6. مسیحه

    دلنوشته پیغام های محرمانه | مسیحه کاربر انجمن یک رمان

    نام دلنوشته:پیغام های محرمانه نویسنده:مسیحه زاد خو خلاصه: ملا ٔک امشب در پس پرده به ضیافتی ناخوانده آمده اند خمره، باده وپیاله هارا پنهان میکنم اینجا قدمگاه قدیسان است توچرا نیامدی ؟ ای پرده نشین سر سرای دور این پیغام محرمانه مگر به گوشت نرسید؟
  7. مسیحه

    کامل شده مجموعه اشعار نفرین های بی اثر | مسیحه کاربر انجمن یک رمان

    نام اثر : نفرین های بی اثر شاعر : مسیحه کاربر انجمن یک رمان ببخش، ببخش !مراببخش خیلی به تو بد کردم دیگر لام تا کام از نفرین حرفی نخواهم زد هرگز خدا کند نفرینم بی اثر باشد ....
  8. مسیحه

    کامل شده مجموعه اشعار خواب های طلایی | مسیحه کابر انجمن یک رمان

    نام مجموعه شعر: خواب های طلایی نویسنده: مسیحه زاد خو تگ: منتخب خلاصه: میدانم که میدانی اما با این حال از خودم میپرسم چرا خوابهایمان همیشه سیاه وسفید اند چرا رنگی نیست ؟ اما چرا من همیشه چشمانت راعسلی میبینم ولبخندت را نقره ای ودستهایت را دوستاره ی روشن اصلا چرا تو در خوابهایم طلایی هستی؟
عقب
بالا