انقدی که ناراحت بودم برای سرداربزرگ تولد نگرفتم.
متنی که قبلا نوشته بودم برای تولدم رو فقط میزارم بماند به یادگار.
به نام آفریننده ی بی همتا
در آسمان تشویشی به پاست.
دلهره های ابر ها را ببین؛ چگونه بر سر زمین می ریزند و جامه ای سپید بر تنش میکنند.
چه خبر است؟
دی چرا این گونه مضطرب قدم بر می...