نتایح جستجو

گذشت از حافظ و تقدیر،باقیست غزل آهوی بی نخجیر ، باقیست برای من!، که زخمی بهار م ... همان عهد کمان و تیر ، باقیست " @Aliansari

خبر داغ است، و اصل ماجرایند میان برف و بوران و خدا یند ولی، ققنوس های بی پری که ... ... بدون بال، مهمان دنایند ! " @Aliansari

بهار و لاله و ... تیر جگر دوز!، ... زمستان و خزان و داغ جانسوز... ولنتاین تو!، عمری عاشقم کرد ،... چه فرقی داره !؟، تکرار شب و روز " @Aliansari

بهار و لاله و ... تیر جگر دوز!، ... زمستان و خزان و داغ جانسوز... ولنتاین تو!، عمری عاشقم کرد ،... چه فرقی داره !؟، تکرار شب و روز " @Aliansari

لبش، از پسته های بسته میگفت ولی ازخون دل پیوسته میگفت... و عاقد داد زد ، آیا وکیلم !! ... ؟ به زیر لب (بله) آهسته میگفت " @Aliansari

زردیده دل، از شرار می کاهدونیست او لحظه به لحظه عمر ،می آهد و نیست هر شنبه هزار ساله ، جمعیده شدست! دلبر به سرقرار ، می خواهد و نیست " @Aliansari

منو غم الفتی دیرینه داریم رکورد غصه داران را شکستم

من از روز اول بختم کج افتاد ز بس ک مادرم شیر غمم داد

فدای ناله و افغان و ... آهت شوم اشک و بیفتم از نگاهت زلیخایی کن و مصر دلم باش! که تا یوسف بماند قعر چاهت " @Aliansari

کهر نوزین، سوار و تاخت می رفت کمانش را، به من انداخت می رفت نصیبم گرد و خاک و گم شدن بود دلی که!،...زندگی را باخت می رفت " @Aliansari

نه ساق و ریشه می ماند عزیزم نه شیر و بیشه می ماند، عزیزم! بیا !، سیمرغ را بالندگی کن!! فقط، اندیشه می ماند عزیزیم ! " @Aliansari

عشایر، نه تبر از ریشه خورده نه ترفند از شغال بیشه خورده پلنگ کوه های زاگرس بود ... که زخم از باور و اندیشه خورده " @Aliansari

عجب بذر محالی در دلم کاشت درو کرد و مرا از ریشه برداشت کشاورزی ! عشایر زاده بودم !... خدا هم عشق از من بهتری داشت! " @Aliansari

از شرم نگاه عاشقش آب شدیم ما ،سربه هوا دچار گرداب شدیم قانون بد جاذبه ما را پیچاند .‌‌‌.. با سربه میان برف پرتاب شدیم ! " @Aliansari

https://forum.1roman.ir/threads/52853/page-6#post-861727