وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا
کد رمان: 5532
ناظر: @GHOGHA.YAGHI
خلاصه:
صدای قدمهایش همچون ثانیهشمار در گوشهای رقیبان زنگ میزد، از فاصلهی چندمتری بوی قدرت بود که از وجودش استشمام میشد و تن هرکس را به لرزه میانداخت، لبخندش همچون اعلام خطر بود و اخمش شروع یک بازی، و...
کد رمان: 5518
ناظر: @Ghasedak.
تگ: ویژه
خلاصه:
آدمهای شهر همیشه برای لقمهای نان میدوند. فقیر و غنی ندارد، همه در حال دویدنند. رفیق قدیمیِ عطا برای نان، برای سفرهی بزرگتر به بیراهه میرود.
درنا در خیال خودش نجاتدهنده است. انتخاب میکند و مسیر جدیدی را پیش روی خودش میبیند.
در این میان...
کد رمان: 5476
ناظر: @20-hasti
تا حالا چیزی دربارهی نوروتوکسین شنیدید؟ نوروتوکسین یه هورمون فلج کننده مغزی. یه چیز خیلی خطرناک ولی جالب! داستان از اونجا شروع میشه که یسری از افراد گیر حلقه میافتند و مجبور میشن ادامهی زندگیشونو توی خانواده نوروکسین ادامه بدن. داستان درباره یک نفر نیست، راجب...
نام داستان: ملعب مرگ
نام نویسنده: ماهور
ژانر: #پلیسی #مافیایی
خلاصه:
دلشکسته از جبر آدمیان خود را از گندابی که بدان دچار شده رهایی میبخشد؛ لیک مدارکی وجود دارد که سند نابودی عدهای سودجو محسوب میشود و این کنارگی را پوچ میکند.
پانیذ بیخبر از دستهای پشت پرده به دنبال تنها ناجی خویش است که قول...