سحر مقدس

یکی یه دونه ای، چراغ این خونه ای! مثِ من تو هم یه خورده خُل و دیوونه ای! چی توو چشات داری که اینجوری توو مودِشَم؟! تو ازم جون بخواه، هر چی بگی رو چِشَم! هی ... دلمو کجا میبَری؟! تو ... از منم دیوونه تری! هی ... نمیگی برات میمیرم؟! تو ... انگار پیِ دردسری! ها لا لای ها لا لای ها لا لای لا...

عشقم هر کجا باشم کنارت واسم مثل بهشته انگار خدا پیوند ما رو تو آسمونا بین ابرا نوشته عشقم هر لحظه با تو زندگی داره احساس شادی ممنونم از تو که این عشقو با یه دنیا خاطره هدیه به من دادی چه حالیه تو آغوشت چشمامو میبندم سر میزارم رو شونه هات خوشحالم میخندم چه حالیه تو آغوشت محو نگات میشم...

آسمون نارنجیه ابرا شدن تیره چه غروب خوشرنگی دلم داره میره کاش میشد الان بیرون بریم از خونه تو بگو هستی بعدش همه چی جوره یکی دوتا کوله می بندیم و می زنیم به دل آب یه قایق کوچیک واسه دوتامون بسه با یه جای ناب گرمای استواییه لبخند دوتامون انگاری که شروع شده سفر دور اروپامون ای جان جان با تو هر...

میری و برمیگردی هی فقط نمیدونم تا کی قراره اینجوری باشه اینجوری قلبم میپاشه میگی دیگه میخوای بمونم چی بهتر از این آروم جونم کاش رو حرفت باشی اینبار دستمو محکم نگهدار میخوای باشی ا خدامه بیا بدیم ادامه خوب تو میدونی قدمت رو چشامه نه نمیشه گفت به تو با اون چشمات سختی اما من حالم خوبه باهات...

تورو دیدم و دلم ذره ذره ذره واسه تو میره ولی تو یه ذره نمی خوای که بمونی با دلمو هی میگی می ذارمت میرمو قلب من دیگه تیکه تیکه تیکه شده واست ولی خوب تو دیگه نمی خوای که بمونی با دلمو هی میگی می ذارمت میرمو وااااای ای وای ای وای از دلم انگاری خودم باید با دست خودم نابودش کنم اون عشقی رو که...