کد رمان: 5584
ناظر: @حصار آبی
خلاصه:
داریوس دورگهای که از سوی قبیلهی خود( یعنی قبیله ی جنهای تاریک) رانده شده بود. با مرد نقابداری که قصد کشتن پادشاه را داشت همراه شد. داریوس مقام پادشاه را در سینیِ نقره به او تقدیم کرد و در این راه فداکاریهای بیشماری انجام داد؛ اما زمانی که دلبستهی یک...
کد رمان: 5445
ناظر: @Kallinu
خلاصه: وقتی نفس میکشد انگار به هزاران موجود در دنیا امید زندگی میبخشد. وقتی گریه میکند تمام جهان عزادار او میشوند و هنگام خندیدن دل میلیونها عاشق را عاشقتر میکند. این توانایی او برای همه کار ساز است جز من، منی که بارها و بارها در تلاش بودم که او را مهربان و...