متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

نظرسنجی نظر سنجی مسابقه داستانک طنز × بهمن ماه 1398 | انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Niyosha22
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 6
  • بازدیدها 462
  • کاربران تگ شده هیچ

کدام داستان از نظر شما مطلوب بود؟|به کدام یک رای میدهید؟

  • داستان شماره 1

    رای 6 33.3%
  • داستان شماره 2

    رای 2 11.1%
  • داستان شماره 3

    رای 6 33.3%
  • داستان شماره 4

    رای 4 22.2%

  • مجموع رای دهندگان
    18
  • نظرسنجی بسته .
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Niyosha22

نویسنده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
3,019
پسندها
29,662
امتیازها
61,673
مدال‌ها
29
  • نویسنده موضوع
  • #1
به نام خدا
سلام خدمت یک رمانی های عزیز
در این تاپیک داستان های طنز از کاربران قرار میگیره*.*
شما با خواندن داستان ها، داستانی که به نظرتون مطلوبه انتخاب سپس در نظرسنجی ایجاد شده رای میدید

لطفا و لطفا عادلانه عمل کنید:)
شرکت کنندگان عزیز، هر گونه تقلب و تبلیغ باعث حذف شدن شما از مسابقه میشه
کاربران لطفا در صورت هر گونه تبلیغ با ذکر مدرک در خصوصی من گزارش بدند:)
چند نکته رو به یاد داشته باشید:
* لطفا عادلانه رای بدید!
*اول همه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Niyosha22

Niyosha22

نویسنده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
3,019
پسندها
29,662
امتیازها
61,673
مدال‌ها
29
  • نویسنده موضوع
  • #2
داستان شماره 1:
هرکی یه شانسی داره. مثلا رفیق من شانس پولدار شدن داره ولی از بس قامازه که بدبخته!
یا مثلا یکس شانس شغلی داره، مردک بیسواد داره برای من سرکارگری می‌کنه، بعد منی که مدرک لیسانس فیزیک دارم اینجا نوکری کنم.
یعنی نمی‌دونم که وقای شانس داشت پخش می‌شد دقیقا کجا بودم؟
آره... شانس من بد شانسیه. تصمیم دارم کمی به پولدارا بخندم، دقت کنید:
- هاهاها.
خدا یه نمه زیر بین باش ببین چه ریختی دارم بهشون می‌خندم:
- هاهاهاها.
آیا اتفاقی افتاد؟ خیر!
فقط وقتی به یه نفر بدبخت‌تر از خودت می‌خندی، بلای اون، سر تو نازل می‌شه.
ماشالله قصد ندارم چشم بخورن، اما همیشه نیت بلاها خیره.
مثلا میاد می‌زنه رو شونت می‌گه:
- داداش،...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Niyosha22

Niyosha22

نویسنده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
3,019
پسندها
29,662
امتیازها
61,673
مدال‌ها
29
  • نویسنده موضوع
  • #3
داستان شماره 2:
(سندروم نقش دوم)
این سندروم به مواقعی اطلاق می‌شود که بیننده رسما داره اشتباه میزنه!! یعنی به جای اول شخص گل و گلاب، کراش میزنه روی دوم شخص گل و بلبل!
کره‌ای بین ها حداقل یک بار رو دچار این سندروم شدن! اکثر خاطرات خون‌آشام بین هام ایضأ...(اینا دچار نشن پس کیا بشن آخه؟)
اصلا سندروم نقش دوم جزو لاینفک فیلم بینی در رده نوجوانی تا جوانیه(اگه گوشی رو بتونی ببری زیر پتو البته)
حالا بگذریم که این قضیه با فیلم های دانلودشده(همون زیر پتویی) مطابقت داره وگرنه صداوسیما که جای این کارا نیست(صداسیما حرمت داره نه لذت!)
مثلا توی جومونگ کی روی تسو کراش زد آخه؟(شوهر عمه هارو توی نظرسنجی راه ندین!)
یا توی مختار کی با...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Niyosha22

Niyosha22

نویسنده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
3,019
پسندها
29,662
امتیازها
61,673
مدال‌ها
29
  • نویسنده موضوع
  • #4
داستان شماره 3:
# سازمان رسیدگی به موجودات عجیب الخلقه #


مشاور: نفر اول رو بفرستید داخل.
خواستگار: من در خدمتم قربان.
- اینجا نوشته تو زیاد خواستگاری میری و هر سری یه تعداد اتفاقات عجیب می افته.
- عجیب؟
* ببینید آقای جناب، من چند روز پیش رفتم خواستگاری.
اسم دختره پروانه بود، به اشتباه گفتم غزال، گفتن پروانه اس
، منم گفتم حیوون حیوون هست چه فرقی می کنه.
زدن انداختنم بیرون.
اشتباه گفتم انصافا؟
* همین ماه قبل رفتم خواستگاری، دختره سیبل داشت، اصلاح نکرده بود.
چای آورد، گفتم ممنون آقا!
گریه کرد رفت تو اتاق.
رفتم از دلش در بیارم، رفتم تو اتاق، دست گذاشتم رو شونه اش و گفتم مرد که گریه نمی کنه!
زدن پرتم کردن بیرون.
بد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Niyosha22

Niyosha22

نویسنده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
3,019
پسندها
29,662
امتیازها
61,673
مدال‌ها
29
  • نویسنده موضوع
  • #5
داستان شماره 4:
یک روز از این زندگی

روی نیمکت پارک نشستم و چشمام رو بستم. تصمیم گرفته بودم که از نو شروع کنم. یه نفس عمیق کشیدم. انواع عناصر کشف شده و کشف نشده ی هوا، باعث شد شش هام از غلطی که کرده بودن پشیمون بشن. شماره ی خونه رو گرفتم تا ببینم اوضاع آب و هوا چطوره:
-جانم دخترم؟
-شما؟
-مامانتم دیگه! خوبی دختر؟
-وا تویی مامان؟ چه مهربون شدی.
-چیه عزیزم؟ تعجب کردی؟ من همیشه مهربونم. کاری داری گلم؟
-خب راستش کار که زیاد دارم. فعلا خبر مبر خوب داری بگو که حالم خوش نیست.
-دارم گلم، دارم، عمت تو مهمونی امشب نیست. اون دختر جادوگرشم نمیاد. امشب خوب لباس بپوش تا شاید یکی بگیرتت از ترشیدگی در بیای.
-وا مامان، این خبر خوبته؟...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Niyosha22

Niyosha22

نویسنده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
3,019
پسندها
29,662
امتیازها
61,673
مدال‌ها
29
  • نویسنده موضوع
  • #6
به داستان های فوق رای دهید
برندگان در همین تاپیک اعلام میشند:)
 
امضا : Niyosha22

Niyosha22

نویسنده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
3,019
پسندها
29,662
امتیازها
61,673
مدال‌ها
29
  • نویسنده موضوع
  • #7
اعلام برندگان مسابقه:
سلام!
ببخشید بابت تاخیر
دو تا از داستان ها مساوی شدند:
داستان شماره یک: 1010_ «HEYDAR SOLTAN»

شرکت کننده:
داستان شماره دو:
شرکت کننده: Ali_fatal7115 Ali_fatal7115


و نفر سوم:
داستان شماره چهار
شرکت کننده: Fati.r Fati.r

تبریک خدمتتون ارض میکنم:)
 
امضا : Niyosha22
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

عقب
بالا