متون و دلنوشته‌ها کوته نوشته های ماندگار!

[saba_maleke]

رنجشی نیست. آدم ها همین اند. خوبند ولی فراموشکار، میاند ، میمانند، میروند.
مثل مسافران کاروانسرا، مثل ازدحام بی انتهای یک خیابان، کسی برای بودن نیامده... نمی آید.
****
سکوت میخواهی؟ همچون خاک ترک خورده کویر سکوت خواهم کرد.
صبر میخواهی؟ همچون صخره های شکسته کوهی بی نام و نشان صبر خواهم کرد.
مرده ام میخواهی؟ همچون ده هزار سالگان به خواب رفته میمیرم.

 

[saba_maleke]

همه جا پرشده که دهانت را میبویند مبادا که گفته باشی دوستت دارم. من میگم حق دارن. چون دوست داشتن های ما بودار است.
بوی سوء استفاده ،بوی خ**یا*نت، بوی دروغ میدهد.
****
آدم ها در یک زمانی، در یک جایی، ناخواسته خودشان را جا میگذارند و میروند.

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[saba_maleke]

تو هم روزی خواهی رفت. مثل اولین طلوع سرزمین غروب خیز من ...
تو هم روزی خواهی رفت. مثل اولین سلام بر لبان خشک واژه خداحافظی...
تو هم روزی خواهی رفت. و بیچاره عروسک تنهایی من. که چه ساده خواب میرود میان لالایی های تو. بی آنکه بداند آری تو هم روزی خواهی رفت.

 

[saba_maleke]

زندگی شاید آن لبخندیست که دریغ اش کردیم. زندگی خاطره آمدن و رفتن ماست. لحظه آمدن و رفتن ما تنهایی است. من دلم میخواهد، قدر این خاطره ها در یابیم.
****
بعضی دروغها آن قد قشنگ اند... که دلت میخواهد باورشان کنی..!
تو قشنگ ترین دروغ زندگی من بودی. هنوز باورت دارم.

 

[saba_maleke]

همه خاطرات را فروختم به یک حبه قند، تا که شیرین شود سالهای تلخ با تو بودنم.
****
وقت رفتن کوله بارت را گشتم ... خاطراتت را با خود میبردی برداشتم کاسه آب را پشت سر تو ریختم... اما عشقت را درون سینه ام کاشتم.
****
شنیده بود که لذتی در گذشت است. از من گذشت و رفت.

 

[saba_maleke]

وقتی سگها در بیابان از گرگها رشوه میگیرند و مترسک ها با کلاغ تبانی میکنند از معرفت انسانها چه انتظاریست؟
****
هر داستانی پایانی دارد. اما در زندگی هر پایانی یک داستان جدید دارد.
****
انسان فقط زمانی حق دارد از بالا به پایین نگاه کند که بخواهد یاری کندتا افتاده ای را از جا بلند کند.