- تاریخ ثبتنام
- 27/8/19
- ارسالیها
- 1,030
- پسندها
- 8,010
- امتیازها
- 28,673
- مدالها
- 3
- سن
- 19
سطح
0
- نویسنده موضوع
- محروم
- #11
"داور"
هری و جیمز دیگه خیلی داشتن زیاده روی می کردند، برای همین به وسط آن دو رفتم و با عصبانیت گفتم:
- قرار نبود، به هم آسیب برسونید. جفتتون مثل هم هستید. حالا هم برید عقب.
اما هری و جیمز یک میلی هم جابه جا نشدن برای همین ورد "موبیلیکورپوس" رو اجرا کردم و هری و جیمز را با فاصله زیاد از هم دور کردم. دست به کمر بینشون ایستادم و گفتم:
- دفعات بعد امتیاز منفی میگیرید. پس دقت کنید.
خواستم از میدان نبرد بیرون برم که صدای فوق پایین هری رو شنیدم:
- اه تازه داشت حال میدادا. اه.
با حرص برگشتم سمتش و ورد "پِتریفیکوس توتالوس" رو روش اجرا کردم و که به عقب پرت شد. جیمز از این حرکت زد زیر خنده و با اون هم همین کار رو کردم. حالا تماشاچیا داشتن برای من دست میزدن. بلند فریاد زدم:
- هرمیون چیه؟
همه یک...
هری و جیمز دیگه خیلی داشتن زیاده روی می کردند، برای همین به وسط آن دو رفتم و با عصبانیت گفتم:
- قرار نبود، به هم آسیب برسونید. جفتتون مثل هم هستید. حالا هم برید عقب.
اما هری و جیمز یک میلی هم جابه جا نشدن برای همین ورد "موبیلیکورپوس" رو اجرا کردم و هری و جیمز را با فاصله زیاد از هم دور کردم. دست به کمر بینشون ایستادم و گفتم:
- دفعات بعد امتیاز منفی میگیرید. پس دقت کنید.
خواستم از میدان نبرد بیرون برم که صدای فوق پایین هری رو شنیدم:
- اه تازه داشت حال میدادا. اه.
با حرص برگشتم سمتش و ورد "پِتریفیکوس توتالوس" رو روش اجرا کردم و که به عقب پرت شد. جیمز از این حرکت زد زیر خنده و با اون هم همین کار رو کردم. حالا تماشاچیا داشتن برای من دست میزدن. بلند فریاد زدم:
- هرمیون چیه؟
همه یک...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.