متون و دلنوشته‌ها ~ناگُفتِه‌هایِ دِلَم...♡~

[Silvermoon]

قَرار بود مَن خوب شَم
وَلی رَوآنشِناس رَوانی شُد

***​

یِکی باشِه تا صُبح بَراش گِریِه کُنی، اَز دَردات بِگی، اونَم هَمَشو گوش کُنِه:)

...♡

 

[Regina]

شُده آیا گِلِه اَز جآن بِه خُدایَت بُکُنی،
و فقط هِی نَشَوَد
هِی نَشَوَد
هِی نَشَوَد...؟

 

[Regina]

با آدَمی کِه تو آیِنِه هست غَریبِه اَم!

 

[Silvermoon]

قِصِه اینجاست کِه شَب بود و هَوا ریخت بِهَم
مَن چِنان دَرد کِشیدَم کِه خُدا ریخت بِه هَم

...♡

 

[Silvermoon]

- یِکَم حَرف بِزَن خُب!
+ چی بِگَم...
اَز دَردام بِگَم دَرمون میشی بَراشون؟

...♡

 

[Silvermoon]

لِیلا کِه شُدی حَرفِ مَرا می‌فَهمی!
مَجنونِ تَمامِ قِصِه‌ها نامَردَند...

***​

مَثَلَن وَقتی می‌خَندی یِهو بِریزِه اَشکات

...♡

 

[Silvermoon]

مَن یِه مِداد سیاه بودَم کِه دِلِش می‌خواست گُلِ سُرخ بِکِشِه، اَما این رَنگِ لَعنَتی هیچ‌وَقت نَذاشت :)

...♡

 

[Silvermoon]

+ دوستَم داری؟
- ارِه خِیلی زیاد. چِرا یِهویی پُرسیدی؟
+ فَقَط خواستَم یادَم نَرِه چِقَد قَشَنگ دُروغ میگی!

...♡

 

[Silvermoon]

گاهی یِه اِسم،
یِه عَکس،
یِه آهَنگ،
می‌تونِه پَرتِت کُنِه بِه ناشِناخته‌تَرین جایِ ذِهنِت.
جایی‌کِه حالا آرامگاه صَدها《خاطِرِه‌ی خاموش》شُدَس.
خاطِراتی کِه بِدونِ هَیاهو،
یادآوَر روزایِ خاص زِندِگی هَستَن فَقَط بِه یِه تَلَنگُرِ کوچیک اِحتیاج دارَن کِه می‌تونه حاصِلِش حَلقِه زَدَن اَشک تویِ چِشم یا اُفتادَن لَبخَند رویِ لَب باشِه...

پویا جمشیدی

 

[Silvermoon]

بَچِه کِه بودَم
اَز شَب‌ها می‌تَرسیدَم،
نَکُنَد تَنهایَم بُگذارَند...!
سال‌ها گُذَشت...
بُزُرگ هَم کِه شُدَم باز اَز شَب‌ها می‌تَرسَم،
نَکُنَد تَنهایَم بُگذارَد...!

فرشید عسگری