معلم زبان کلاس دوم راهنمایی صدام زد گفت بیا پای تخته از روی متن بخون رفتم خوندم گفت ریپیت. گفتم چشم. 30 ثانیه بعد دوباره گفتrepeat please. گفتم چشم. یکم به خود ور رفتم اینور و اونورو نگاه کردم یهو داد زد repeat.منم ترسیدم گفتم خوب آقا قشنگ بگو repeat یعنی چی تا همون کارو بکنم.
تا دو هفته بیرون کلاس مینشستم:/
وقتی 6 سالم بود مامان و بابام واسه اینکه سر به سرم بزارن بهم میگفتن یه روز یه سطل ماست آوردن دم خونمون دیدیم تو توش بودی واسه همین پوستت انقدر سفیده منم بچه باور کرده بودم به هرکی می رسیدم میگفتم منو از تو یه سطل ماست پیدا کردن بعدشم منفجر میشدن از خنده چقدر من مخ بودم!!!!!!!