مشاعره مشاعره با اشعار شاعران

[PANIZ KARIMI]

یک نعره مستانه ز جایی نشنیدیم
ویران شود این شهر که میخوانه ندارد

دیدیم که در کسوت بخت آمده نوروز
از بیدلی او را ز درِ خانه براندیم

 

[BIANCO]

دیدیم که در کسوت بخت آمده نوروز
از بیدلی او را ز درِ خانه براندیم

مرا به رندی و عشق آن فضول عیب کند
که اعتراض بر اسرار علم غیب کند

 

[PANIZ KARIMI]

مرا به رندی و عشق آن فضول عیب کند
که اعتراض بر اسرار علم غیب کند

دیدن روی تو درخویش ز من خواب گرفت
آه از آیینه که تصویر تو را قاب گرفت
خواستم نوح‌ شوم، موج غمت غرقم کرد
کشتی‌ام را شب طوفانی گرداب گرفت

 

[BIANCO]

دیدن روی تو درخویش ز من خواب گرفت
آه از آیینه که تصویر تو را قاب گرفت
خواستم نوح‌ شوم، موج غمت غرقم کرد
کشتی‌ام را شب طوفانی گرداب گرفت

تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را
تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را

 

[PANIZ KARIMI]

تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را
تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را

اشکی که روی گونه ما خط کشیده است
خون مقطری‌ست که رنگش پریده است
هر اشک ما چکیده‌ی صدها شکایت است
امشب ببین چقدر شکایت کشیده است

 

[BIANCO]

اشکی که روی گونه ما خط کشیده است
خون مقطری‌ست که رنگش پریده است
هر اشک ما چکیده‌ی صدها شکایت است
امشب ببین چقدر شکایت کشیده است

تو را که هر چه مراد است در جهان داری...
چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری

 

[PANIZ KARIMI]

تو را که هر چه مراد است در جهان داری...
چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری

یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم
دولت صحبت آن مونس جان ما را بس

 

[DELNAZ_N (TARANEH)]

سخت می ترسم به حیرت انتظارم بگذرد
رفته باشم از خود آن ساعت که یارم بگذرد

 

[PANIZ KARIMI]

سخت می ترسم به حیرت انتظارم بگذرد
رفته باشم از خود آن ساعت که یارم بگذرد

دیگران از دوری ظاهر اگر از دل روند
ما ز یاد هَم‌نشینان در مقابل می‌رویم

 

[DELNAZ_N (TARANEH)]

من عاشقم و دلم بدو گشته تباه
عاشق نبود ز عیب معشوق آگاه