مشاعره مشاعره با اشعار شاعران

[m.sina]

دوست میدارم من این نالیدن دلسوز را
تا به هر نوعی که باشد بگذرانم روز را

با اخرین حرف بیت اخر بفرمائید
آنکه مرا آرزوست دیر میسر شود
وینچه مرا در سرست عمر در این سر شود

تا تو نیایی به فضل رفتن ما باطلست
ور به مثل پای سعی در طلبت سر شود

د

 

[ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ]

با اخرین حرف بیت اخر بفرمائید
آنکه مرا آرزوست دیر میسر شود
وینچه مرا در سرست عمر در این سر شود

تا تو نیایی به فضل رفتن ما باطلست
ور به مثل پای سعی در طلبت سر شود

د

من بی مایه که باشم که خریدار تو باشم
حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم

 

[m.sina]

من بی مایه که باشم که خریدار تو باشم
حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم

ما لاله ی کوهیم و پر از داغ ِ جدایی
تاخیم و به لب مزه ی باران نچشیدیم

دل در پی او رفت و جنون حاصل آن شد
بی دل لقب ِعاشق و دیوانه گزیدیم

لطفا با حرف م بفرمائید

 

[مارینا آروین]

ما لاله ی کوهیم و پر از داغ ِ جدایی
تاخیم و به لب مزه ی باران نچشیدیم

دل در پی او رفت و جنون حاصل آن شد
بی دل لقب ِعاشق و دیوانه گزیدیم

لطفا با حرف م بفرمائید

مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم

جرس فریاد می‌دارد که بربندید محمل‌ها

 

[m.sina]

مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم

جرس فریاد می‌دارد که بربندید محمل‌ها

ای خوشا وقتی که بگشایم نظر در روی دوست
سر نهم در خط جانان جان دهم بر بوی دوست

من نشاطی را نمی‌جویم به جز اندوه عشق
من بهشتی را نمی‌خواهم به غیر از کوی دوست

 

[مارینا آروین]

ای خوشا وقتی که بگشایم نظر در روی دوست
سر نهم در خط جانان جان دهم بر بوی دوست

من نشاطی را نمی‌جویم به جز اندوه عشق
من بهشتی را نمی‌خواهم به غیر از کوی دوست

تو هیچ عهد نبستی که عاقبت نشکستی
مرا بر آتش سوزان نشاندی و ننشستی

 

[m.sina]

تو هیچ عهد نبستی که عاقبت نشکستی
مرا بر آتش سوزان نشاندی و ننشستی

یاد من کردی، به سامان ‌گشت ناز هستی‌ام
نام دل بردی، قیامت کرد ساز هستی‌ام

تخم عجزم پر تنک سرمایهٔ نشو و نماست
سجده‌ای می‌دانم و بس، نو نیاز هستی‌ام

 

[ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ]

ما لاله ی کوهیم و پر از داغ ِ جدایی
تاخیم و به لب مزه ی باران نچشیدیم

دل در پی او رفت و جنون حاصل آن شد
بی دل لقب ِعاشق و دیوانه گزیدیم

لطفا با حرف م بفرمائید

مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست
تاکنون جان از سر رغبت فدای نام دوست
من چشم ازو چگونه توانم نگاه داشت
کاول نظر به دیدن او دیده ور شدم

 

[m.sina]

مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست
تاکنون جان از سر رغبت فدای نام دوست
من چشم ازو چگونه توانم نگاه داشت
کاول نظر به دیدن او دیده ور شدم

ببخش باید با م شروع می‌شده
من اشتب زده بودم ایا؟

محب صادق از جانان به جز جانان نمی‌خواهد
که حیف است از خدا چیزی تمنا جز خدا کردن

چنان با تار زلف بسته دل پیوند الفت را
که نتوان یک سر مویش ز یکدیگر جدا کردن

 

[ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ]

محب صادق از جانان به جز جانان نمی‌خواهد
که حیف است از خدا چیزی تمنا جز خدا کردن

چنان با تار زلف بسته دل پیوند الفت را
که نتوان یک سر مویش ز یکدیگر جدا کردن

به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم
بیا کز چشم بیماری هزاران درد برچیند
....
میشه راهنمایی کنید
نوشتید از م
باید ازم باشه این تاپیک ؟