متون و دلنوشته‌ها به وقت تو

[SAN.SNI]

چه خوش است در فراقی همه عمر صبر کردن
به امید آن که روزی به کف اوفتد وصالی

به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن
که شبی نخفته باشی به درازنای سالی

"سعدی"


#به_وقت_تو

 

[SAN.SNI]

تو یادت نمیاد
اما من خوب یادمه
یه زمانی بهم میگفتی خوشبحال اونی که بخاطرش آنلاینی...
.
.
.
حالا من میگم...
خوشبحال اونیکه براش آنلاینی...

#به_وقت_تو

 

[SAN.SNI]

‏درست وقتی می‌گویی فراموشش کردم
آهنگی پخش می‌شود
کسی مثل او می‌خندد
یک نفر عطری می‌زند که بوی او را می‌دهد..
و همه ی فراموشی هایت هدر می‌رود!
"الیف شافاک"

#به_وقت_تو

 

[SAN.SNI]

دردت را پنهان کرده ام
شبیه استخوانی تیز
لای زخمی عمیق...

#به_وقت_تو

 

[SAN.SNI]

هر روز صبح گوشی را بر میدارم..
با تو تماس میگیرم...!
صبح بخیر میگویم، پاسخ نمیدهی...
حالت را میپرسم ، پاسخ نمیدهی ...
خلاصه من حرف میزنم و فقط سکوت میکنی...
کم کم نگران میشوم ..!
میگویم طوری شده؟ چرا حرف نمیزنی ؟؟!
باز هم چیزی نمیگویی ...
صدایم را بالا میبرم...
باتوام چرا هیچی نمیگی....؟!
در همین حال گوشی زنگ میخورد...!
جواب میدهم و ادامه میدهم ...
چرا حرف نمیزنی؟
مادرم پشت خط است:
"چیزی نیست عزیزم،کسی پشت خط نبود ، آروم باش "
چند مرتبه این را میگوید...
بیچاره فکر میکند من دیوانه شده ام!
نمیداند برای من فرقی نمیکند تو پشت خط باشی یا نه!
من باید هر روز حالت را بپرسم
به خدا دیوانه نیستم !
این یک قرار است
قرار بی قراری....
آرامم میکند!

"علی سلطانی "
#به_وقت_تو

 

[SAN.SNI]

یک نفر لابلای رفتن هایش
دلم را که نه،
تمامم را با خودش برد...

_._._._._._.


ميانِ مشكلاتِ نفس گیرِ زندگى
دلیلِ خنده هایم باش
نه بهانه ای براى دلتنگى و مرور خاطرات کهنه

#به_وقت_تو

 

[SAN.SNI]

موسیقی از آن مواردی ست که بعد از رفتنِ آدم ها جا میماند و نه در جسم که در روح خالکوبی میشود!


#به_وقت_تو

 

[SAN.SNI]

آدم یه بار عاشق میشه و بعد بارها و بارها عاشق خصوصیات مشترک بقیه با اون یه نفر میشه:)

._._._._._._._._._._._._._._._._._._._._._._._._._._._._._


دکتر گفت عکسشو از دیوار اتاقت بردار، گفتم دکتر فکر و خیالشو چی کار کنم

#به_وقت_تو

 

[SAN.SNI]

با این زبان پدر سوخته
اگر به ماه میگفتم دوستت دارم
آسمان را رها میکرد
و سر بر بالینم میگذاشت

اگر به دریا میگفتم
تمام ماهی ها را پس میزد
و مسیر رودخانه را
تا حوض کوچک خانه مان
نفس نفس زنان شنا میکرد

اگر به خورشید میگفتم
زمین را دور میزد
تا از اتاق خوابم طلوع کند!

اما از این همه
تو را گفته ام دوستت دارم!

گفته ام و دست شعرهایم رو شده است
گفته ام و میان آرامش و آشفتگی معلق مانده ام

من زیر دستان زنی تربیت شده ام
که پای سختی های زندگی
گلهای نیلوفری کاشته است

گفته ام و پای حرفم می ایستم!

"علی سلطانی"

#به_وقت_تو

 

[SAN.SNI]

زودتر از من بمير، يک کم زودتر از من.

تا تو آنی نباشی که مجبور است راهِ خانهِ را، تنها برگـردد!

_._._._.__.__._.__._._._._.__._._._._._._._._._._._.__._.


عاقبت تابوت ما از کوچه ها خواهد گذشت...