همگانی "تاپیک جامع اشعار شاعران پارسی"

[ramtin]

فرخ تمیمی :

يکروز ، آخر ماهي افسانه ي دريا
بر ساحل خاموش ، مي يابم تو را تنها .
بر خود فشارم پيکرت را تنگ تنگ تنگ
بر سينه ي زيتونيت آرام ،
فلس نگاه تشنه
ي مشتاق مي ريزم .
جامي ز سرب بـ ــوسه هاي داغ مي ريزم .
خواهي که بگريزي .
خواهي که در امواج بي آرام ، آويزي
اما ز تاب بـ ــوسه ها ، بي تاب خواهي شد .
در پنجه ي من آب خواهي شد .

 

[ramtin]

فرخ تمیمی :

سکوت آشنایی در اتاق ما ، شناور بود ،
چو ، مه ، در بامداد دره های جنگل گرگان .
سرم ، چون قایق تن بسته اندر ماسه های گرم .
فرو افتاد روی دامن خاکستری رنگش .
لب فنجان بخار قهوه می ماسید
به روی گردنم ابریشم گیسویش می لرزید .

 

[ramtin]

فرخ تمیمی:

هر نفس از رفته ها ،
یادیست .
با همه خاموش بودن ها
بر لب هر جمله ی ناگفته ، فریادیست .
دشت دستم مانده و ، رد سوار یاد
با غبار آن شتابان ،
آشنا هر خط
این هموار .
تا کران دشت :
- تا آنجا که شنزار نگاهم با افق پیوند می بندد -
آٍمان سربی اندوه و تنهاییست .
بند تردیدی سواران را ز رفتن باز می دارد .
من ز عصیانی - که در رگهای دستم می جهد -
پرسم :
- با سواری ،
سینه ی او تشنه ی فریاد .
با
سواری ،
پای او آزاد
در کدامین صبح آیا بشکنی دیوار این خاموش ؟

 

[ramtin]

یغما گلروئی

مرگ را به رودها سپردم
اصلا شاعر بی مشاعر بهچه کار مرگ می آید ؟
او که نباشد
چه کسی هر شب
با یک بغل ترانه و دلی دیوانه
به سراغ
خاطرات پاک تو بیاید؟
می ترسیدم زبانم لال
نگاهت در پس دروازه ی جدایی جا بماند
اما انگار
برف های فاصله از حرارت خرفم آب می شوند
حالا فکر می کنم که می آیی
می آیی و به ها گفتنم می خندی ! بانو

 

[ramtin]

مهری خسروجودی :

هیچ شبی غمگین تر از امشبم نیست
یه سردابی سرد در تختم رخنه کرده

پیچیده صدای تو ؛ وقت شب بخیر گفتن
در جستجوی توام که باید باشی و نیستی

چشمم به ساعت شماطه دار که غمگین میزند
داره میگه دوباره امشب هم باز دیر کردی

این عقربها که یه روزی عمر منو به پایان میرسوند
میگن باز یه جایی گیر کردی؛ فاصله ها زیاد نیست

نیستی ببینی که نفسهام التماس نفس تورا میکشن
کاش می فهمیدی که این تن یه تن پوش نیازداره
بغض غربیی امشب با تنهایم مهمان شدن
وقتی لبهام سراغ بـ ــوسه از لبهات را میگیرند

گم میشم در ملافه هایی که تنها پناهم شدن
دیوارهایی این خونه تمامش برام زندون شدند

سکوتی مثل مرداب در اینجا میزبان گریه هامه
نذار امشب ؛ رقیب من به دنیای تنهایم بخنده

هرگز راضی نشو ؛ که محو گریه های بی...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[ramtin]

مهری خسروجودی :

امروز یک مشت کلمه پاشیدم روی میز آشپزخونه
و با چاقو افتادم به جانشان
با همان چاقو که از همه تیز تر بود!
چپ چپ نگاه نکن
با هم کنار نمی آمدند ، خُب , جمله نمیشدند که این لعنتی ها!!!!
پای پزشک قانونی رو وسط نکش لطفا
(تو) میان آن همه کلمه نبود ؛ باورکن!
که اگر بود....
کنار می آمدند شاید با هم ؛جمله می شدند
شاید لعنتی ها....

 

[ramtin]

مهری خسروجودی:

من واژها را
میپاشم روی صفحه
...........تو
از روی صورتت
....(درد)
پاک میکنی

 

[ramtin]

مهری خسروجودی:

اخم ابروی تو آخر تیری شد
بر جگرم خورد و پر خون شد
آنروز می روی جگرم را بشکاف
چون تیر نگاهت بدلم افیون شد

 

[ramtin]

مهری خسروجودی :

روی پرده ها
روی دیوار
من از همه ی " تو" م**س.ت شده ام
کنار خودم می آیم
زندگی می کنم با " تو" ی درونم

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[ramtin]

مهری خسروجودی :

این روزها وشب هایم یکی شد
روزها در پی توام
شب ها درخوابم
دنبالت هستم