- ارسالیها
- 478
- پسندها
- 7,199
- امتیازها
- 21,583
- مدالها
- 13
- نویسنده موضوع
- #201
- یه چیزی بخور بعد استراحت کن.
این دختر زیادی خجالتی و مرموز به نظر میرسید. رویش را از او گرفت و دستانش را درهم قفل کرد و آرنج دستانش را روی زانوهایش گذاشت و به جلو خم شد. به گرالد خیره شد و گفت:
- میدونین چه کسی به آدما آسیب میزنه؟
گرالد حواسش جمع شد و آن لبخند و نگاه خنده دارش را جمع کرد و گفت:
- اصلاً.
باید فکری که مدام به سمت نارویک انحراف پیدا میکرد را متمرکز سفرشان کند، باز پرسید:
- هیچ کس موقع درگیری اونجا نبوده که ببینه فرد از چه کسی مورد حمله قرار میگیره؟
باز حرفش را رد کرد.
- هیچکی!
متفکر شد. کسی که حتی رَدی از خودش به جا نزاشته و با زهری یکجور آدما رو زخمی میکنه و از آب چشمه وندلبرت که نوعه پادزهر به حساب میاد هم خبر داره! پس با حمله آدما اونا رو نمیکشه و جوری حمله...
این دختر زیادی خجالتی و مرموز به نظر میرسید. رویش را از او گرفت و دستانش را درهم قفل کرد و آرنج دستانش را روی زانوهایش گذاشت و به جلو خم شد. به گرالد خیره شد و گفت:
- میدونین چه کسی به آدما آسیب میزنه؟
گرالد حواسش جمع شد و آن لبخند و نگاه خنده دارش را جمع کرد و گفت:
- اصلاً.
باید فکری که مدام به سمت نارویک انحراف پیدا میکرد را متمرکز سفرشان کند، باز پرسید:
- هیچ کس موقع درگیری اونجا نبوده که ببینه فرد از چه کسی مورد حمله قرار میگیره؟
باز حرفش را رد کرد.
- هیچکی!
متفکر شد. کسی که حتی رَدی از خودش به جا نزاشته و با زهری یکجور آدما رو زخمی میکنه و از آب چشمه وندلبرت که نوعه پادزهر به حساب میاد هم خبر داره! پس با حمله آدما اونا رو نمیکشه و جوری حمله...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.