دوئل Oliverwood و *NIUSHA*

[پرینز نوچی]

به نام خداوند رنگ و طرح


با یک دوئل هیجان‌انگیز خدمت همه شما رسیدم

دوئل مابین
الیور وود Oliver wood♥️E
و
دلفی ریدل *NIUSHA*

می باشد

هر دو با قوانین که آشنایی دارید
پس شروع کنید​

 

[Matt_QW]

الیور وود

هری پاتر: هی الیور این اسلیترینی ها خیلی شاخ بازی برا ما در میارن میشه یکی شونو پوخ پوخ کنی؟
خودم : هری جون باشه ولی یکی طلبت هااااااا.
- باشه حالا تو ببر اونش با من
+خاااک

خب بدم پیش کی؟ اوم؟ آهان دلفی خوبه دخیه بی دماخ
وای چقدر من این بیچاره رو اذیت کنم
-دلفی خانم به من افتخار پوخ پوخ کردن خودتونو میدید؟
×الیور میگیرم یدونه آوادا.کادابرا (مدیر بخدا قسم منو بندازی آزکابان کشتمت) میزنم بشتابی به اون دنیا پیش بقیه هااااااااا.
- اوه بابات نیس پر رو شدیا باشه بریم به جیمز بگیم ....

۳ ساعت بعد.
- خب جناب جیمز بزرگ اجازه هست من این یاروعه که برعکس باباشه (از نظر دماغ) رو پوخ پوخ کنم؟؟؟
+ الیور...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[^MiushaW.GM]

دلفی ریدل
فورا ضد طلسم و خوندم و یه نگاه به الیور خل مشنگ کردم
پس که این طور!
فورا کانفاندو رو گفتم و این الیور که گیج بود گیج ترم شد!

فورا اکسیو سود و هم گفتم یه شمشیر و فراخوندم یه نیش خندم زدم
شمشیر و گذاشتم رو گلوی الیور و گفتم:
این جیمز که نمی‌ذاره وردای خوجگل و روت پیاده کنم
خب حالا چطوری بکشمت؟
که یه دفعه از اون ور پروتی گفت:
اوم... اول می‌خوای سلاخیش کن یا بذار اول واس هممون بندری برقصه شاد شیم بعد دارش بزن یا نمی‌دونم یه غلطی بکن دیگه!
من و باش گفتم الان می‌خواد دلقک بازی در آره!
اومدم آودادواکارا کداورا رو بگم که جیمز فورا گفت:
دلفی از اون طلسمای...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Matt_QW]

الیور وود

کی جرئت کرده به اسنیپ جون من توهین کنه هاااااااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
(درسته که برا تیم حریفه اما عشق منه)
اینو که گفتم فرد و جرج فریاد زدن:
باشه بابا غیرتی نشو نمیخوریمش.

ناگهان اسنیپ اومد بغلم کرد و گفت:
الیور تو چشمای لیلی رو داری.
(وجی جان: واتتتتت؟ چشمای لیلی؟؟؟؟) شات آپ وجی جان (باش گمرو) من راه خونه رو بلدم(بجای فک زدن جلوتو بپاه) پشتمو که دیدم فهمیدم :
اون بیشور میخواد منو با ورد( پتریفیکوس توتالوس)خشک کنه اما...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[^MiushaW.GM]

دلفی ریدل​

از نیت شوم الیور پی بردم!
می‌بینید چجوری صحنه رو رمانتیک می‌کنه
(وجدان: نکه تو بدت میاد
من: بشین سرجات فوضولی نکن
وجدان: کار خطایی ازت سر نزنه ها قیافه بابات و ببین چطوری داره نگات میکنه
یه نگاه به پدر گرام کردم
بابا:
اوه اوه! من که هنوز کاری نکردم!
(وجدان: نه بابا می‌خوای کاری هم بکن!
من: گمشووووو تا ندادمت دست مجنون گرا!
وجدان: چرت نگو میزنم نفلت می‌کنم ها!
من: ارزو بر وجدان جادوگران عیب نیست)
دیدم الیور داره بدجور کار و به جاهای باریک می‌کشونه منم کم کم داشتم به اروزی الیور کمک می‌کردم اما همراه با ضایع کردن...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Matt_QW]

الیور وود

*هری پاتر:
^جینی:
=دلفی:
×ولدرموت:

+سلطان(خودم):
*پسرممممممممممممممممممممممممممممممم، تو عاشق این خول و چل شدییییییییییی؟ بهت تبریک میگم تو عاشقی عین خودمی...
^هرییییییییییییی من خولم آره ؟؟؟؟؟؟؟ وقتی مهریمو گذاشتم اجرا میفهمی ریش حسن دست کیه...
=از من خاستگاری کردی! خاک تو سرت جواب من منفیهههههههههههههههه.
×آفرین دخترم بهت تبریک میگم توام عین من یه پاترو ترکوندی.
+ جوابت منفیهههههه؟ تو به پسر رفیق خول من جواب منفی دادی؟ الان آدمت میکنم(ریکت سمپیا)
و دلفی به این صورت در اومد:

بعد اومد تلافی کنه ورد(ساسکومی سوسکونومی):
این ورد ساخت خود دیوونشه و من...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[پرینز نوچی]

به نام خداوند بخشنده مهربان​

جیمز پاتر
خدایا این نوه است من دارم از دختر دشمن پدرش خواستگاری می کنه.
دلم می خواآلبوس رو اینجوری ببافمش
از نگاه هری و جینی هم می تونستم بخونم که راضی هستن پس رو به آلبوس گفتم:
- البوس بعدا به این موضوع رسیدگی میشه یعنی من و پدر و مادرت به رسیدگی می رسونیمش فعلا بیا کنار تا اینا به دوئلشون ادامه بدن.
با ورد کیناس صدا رو بلند کردم و گفتم:
- همه بشینن و فقط الیور و دلفی وسط باشن برای ادامه دوئلشون.
صدام رو دوباره به حالت عادی برگردوندم و رو به اون دو نفر گفتم:
- زود باشین ما منتظر ادامه دوئل هستیم.
و روی صندلیم نشستم منتظر...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[^MiushaW.GM]

دلفی ریدل

روبروی هم وایسادیم و با چشمامون برای هم خط و نشون می‌کشیدیم!
دایره مانند می‌چرخیدیم و منتظر بودیم اون یکی دست از پا خطا کنه تا کلک هم و بسازیم
حوصلم داشت زیادی سر می‌رفت و تماشاگر‌ها، منتظر یه صحنه‌ی جانانه بودن!
اما امان از شانس بد!
یه سنگ رفت زیر پام و شاتالاق!

با نشیمن‌گاه خوردم زمین!
الیور هم از فرصت استفاده کرد و با اکسپلیارموس، من و خلع صلاح کرد!
خنده‌ای کرد و گفت:
- خب حالا می‌خوای چیکار کنی!
یه لبخند ژیکوند تحویلش دادم و به پرواز در اومدم!
قدرتی از بابای کچلم به هم رسیده بود!
نه مث این که این بابای ماهم یه جایی به درد خورد
از بالا دیدم که هلگا یه جارو به الیور داد و الیور هم به سرعت...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Matt_QW]

الیور وود

یک ساعت قبل از شروع مسابقه:

-هری جون یه خواهش ازت دارم راستش من مطمئنم که این
احمق جون یه بلایی سر من میاره.
+خب میخوای چیکار کنی؟
-نگران نباش من قبلا فکر اینجاشو کردم.
بعد یدونه از اون زمان برگردون های هرمیون رو دادم بهش و گفتم:
هری هر وقت من مردم اینو استفاده کن خودت که میدونی چی میشه...
+من رد( چرا هری جونم؟) آخه این دیوونه از کجا مطمئن هستش که میمیره؟(از اونجایی که داره با دخی دیوونه ولدرموت دوئل میزنخ) قانع شدم

بعد از مرگ من:...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[^MiushaW.GM]

دلفی ریدل
دو ساعت قبل از شروع مسابقه!
- آلبوس جونم!
- جونم؟
یه نیش‌خند می‌زنم و میگم؟
- به نظرت من میبرم یا الیور؟
- صد درصد عشق من می‌بره!
یه خند می‌کنم و...(سانسور) و بعدش بوقققق(سانسور) و سپس شیپوررر(سانسور).
- آلبوس مطمئنن، الیور تقلب می‌کنه.
- شک نکن عزیزم! یکی از بروبچ اطلاع داده که الیور می‌خواد از زمان برگردان استفاده کنه!
لبخندی میزنم و میگم:
- نقشت چیه؟
- فقط یکم دست کاری لازم داره!
میدونم!
زمانی که بابام خواست کوبیده بده:
یه چشمک به آلبوس می‌زنم!...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.