دنباله دار چالش اعتراف به پدر و مادر

[Narges Movahedi]

بابام: برو به مامانت بگو
مامانم: برو به بابات بگو

 

[.~Her S]

میدونن عاشق نمیشم /:

 

[Death Stalker]

کی با این قیافت عاشقت شده؟!

 

[Sara_D]

مامانم پوزخند می‌زنه و شروع می‌کنه به نصیحت که خودم رو بدبخت نکنم
بابام هم نصیحت می‌کنه و آخرش هم مجبورم می‌کنه بیرون نرم، گوشی و تبلت و... رو می‌گیره، من رو از همه دوست‌هام جدا می‌کنه
شایان به ذکره که تمام فعالیت‌های بابام نتیجه‌ی زیر گوش خوندن‌های مامانمه

 

[VITTORIA]

اهم اهم
عاشق شدیم و کل خاندان (فمیلی و انجمن=/) خبر دارن
فکر کنم اولین نفری هستم که ب خاطر این موضوع هنوز سالمم و میان شما نفس می کشم

 

[ثنا بانو]

پدر و مادر من به عاشقی که از راه دوستی باشه اعتقادی ندارن و اگر یه روزی مثلا میفهمیدن که عاشق یه پسر غریبه بودم و البته باهاش دوست بودم شقم میکردن.

 

[^MiushaW.GM]

لذومی ندارع بهشون بگم​

 

[Shabnam~d]

مامانم: این مسائل دیگه‌به من ربطی نداره از این جا به بعد باید به بابات بگی.
بابام: نظر مامانت چیه؟

 

[Сердце]

عکس العملشون چیه اگه...






بهشون بگین عاشق شدین؟​

اینقد میزنم ک بگم عشق چیه اصلا

 

[Constantine]

به هفتاد روش سامورایی به دویست پنجاه سه قسمت مساوی تقسیمم میکنن
































شوخی کردم میدونن اخلاق من جوریه که عاشق نمیشم