مشاعره مشاعره اشعار طنز خودمان

[زینب میشی]

یاد تو در خاطرم آزرد مرا

باز چو جن پابرهنه آمدی خوابم چرا؟

 

[M.D.Z]

آمده ای ، آمده ای
آخر چرا آمده ای

 

[بانو :)]

یوسف گمگشته من آمده ای با پاهایت اما
نداری پول در جیب و ماشین و ویلا

 

[*AFSOON*]

آب بدی، خاک شدی، مرده بدی، زنده شدی
تا به کی آسایش تو؟ خاک برت! خاک شدی؟

 

[زینب میشی]

یوز دشت بودی چنان تاختی شب و روز
عاقبت افتادی پرت ریخت شدی قوز به پشت

 

[بانو :)]

ترانه هایم را برایت هی کردم آپدیت
اما از صدای اردک مانندم تو کردی شکایت

 

[دهقانی]

تا دهم لقمه به تن اوو به ایامی چند
اون چنان رونق شود!
خم شود قامت رعنایی چند

 

[زینب میشی]

دارمت دوست ولی دوری ز من

گر که نزدم بودی در میرفتی ز من

 

[دهقانی]

نفسم ره بگشای و تن رنجیده ببین
کین همه غصه غم گر تو روی خوب شود

 

[دهقانی]

دلا دیشب چه می کردی صدا! آری حبیب من؟
الهی خون شوی ای دل نذاشتی آبرو بر من