گفتمان‌آزاد گفتمان آزاد رمان استراتگوس ارفلون | کار گروهی کاربران انجمن یک رمان

[^MiushaW.GM]

{ به نام ایزدیار خیر و شر }

نام اثر: استراتگوس ارفلون
نویسندگان: پارمیس حبیب‌نیا و نیوشا رضائی
ژانر: #ترسناک #تراژدی #تریلر
خلاصه:
از کلیشه‌ها گفته‌اند، از تکرار‌ها، از نیروی فراطبیعی زمان و ابهت ایزدیار!
اما... می‌گریزند نیروها و خود را کنار می‌کشد ایزدیار. تنها تکرار‌ها می‌مانند و کلیشه‌های درونشان که آن را به ارتحال می‌رسانند.
زمان را طایفه‌ای به دست می‌گیرند؛ پروردگار خود را از ملاعبه‌ای دردناک کنار می‌کشد و کلیشه‌ها تبدیل به آغازی جدید می‌شوند و تنها تکرار‌ها... تکرار می‌شوند.
طایفه‌هایی دست به دست هم می‌دهند تا روحش را به مکانی دیگر...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[mel mel]

به نام خداوندی که تاریکی آفرید همراهش اما روشنایی نیز خلق کرد!

رمان تا اون‌جایی که من خوندم عالی بود و بی‌نقص و چیزی که تاثیر گذاره برام، اینه که واقعیه. قلم، توصیفات و نظایر عالی بودند.
بیشتر میخونم میگم باز
​

 

[mel mel]

چی می‌تونم بگم جز اینکه جز یکی بهترین رمان‌هایی هست که خوندم؟
دمتون گرم واقعا❤​

 

[^MiushaW.GM]

به نام خداوندی که تاریکی آفرید همراهش اما روشنایی نیز خلق کرد!

رمان تا اون‌جایی که من خوندم عالی بود و بی‌نقص و چیزی که تاثیر گذاره برام، اینه که واقعیه. قلم، توصیفات و نظایر عالی بودند.
بیشتر میخونم میگم باز
​

چی می‌تونم بگم جز اینکه جز یکی بهترین رمان‌هایی هست که خوندم؟
دمتون گرم واقعا❤​

نویسنده بسی خرسند گشت، اشک‌هایش را پاک کرد و گلی تقدیم خواننده نمود:

​

 

[Sara_D]

درود و صد بدرود
رمان شروع قشنگ و بی دغدغه ای داشت
جذاب بود، منکرش نمیشم
اما با توجه به ژانر اول، ترسناک، و ژانر سوم، تریلر، اغاز پر شر و شورتری نیاز داره
یه هیجان... یه چیزی که خواننده رو طبق ژانر وادار به ادامه دادن بکنه
و یه ضعف دیگه هم انتقال احساسات نیوشاست
اون حس ترس، بهم منتقل نشد
نتونستم نیوشا رو درک کنم
گریه کردن به تنهایی احساسات رو منتقل نمی کنه
به جز این دوتا من مشکل دیگه ندیدم
درکل قشنگ بود
دکمه اشتراک فعال شد

 

[^MiushaW.GM]

درود و صد بدرود
رمان شروع قشنگ و بی دغدغه ای داشت
جذاب بود، منکرش نمیشم
اما با توجه به ژانر اول، ترسناک، و ژانر سوم، تریلر، اغاز پر شر و شورتری نیاز داره
یه هیجان... یه چیزی که خواننده رو طبق ژانر وادار به ادامه دادن بکنه
و یه ضعف دیگه هم انتقال احساسات نیوشاست
اون حس ترس، بهم منتقل نشد
نتونستم نیوشا رو درک کنم
گریه کردن به تنهایی احساسات رو منتقل نمی کنه
به جز این دوتا من مشکل دیگه ندیدم
درکل قشنگ بود
دکمه اشتراک فعال شد

مرسی سامورایی جونم
حتما نکاتی رو که گفتی و در نظر می‌گیرم
​

 

[RiRa-M]

نیوش و پارا بدون در نظر گرفتن اینکه جزو بهترین دوستامین باید بگم رمانتون واقعا عالیه ...

اسم رمان خیلی جذب کننده و کنجکاو برانگیزه ...
خود داستان هم از توصیفات هیچی کم نداره ... جوری که اصلا جایی مجهولی در بین توصیفات نداره ... و اینکه احساسات و حالت ها به خوبی به خواننده منتقل میشه ... از نظر من مهم ترین بخش یه رمان اینه که بتونه خواننده رو در اون موقیت قرار بده تا احساسات و حالت ها تجسم کنه ... که رمان شما این خصوصیت رو بشدت داره ...
نوع نوشتن هم خیلی روان و قابل درکه ...
در باره ی موضوع داستان هم خیلی کنجکاو برانگیز و هیجانیه ...همینطور بیشتر علاقه ی خواننده رو برمیانگیزه ( او لالا :/ )

خب تموم شد

 

[^MiushaW.GM]

نیوش و پارا بدون در نظر گرفتن اینکه جزو بهترین دوستامین باید بگم رمانتون واقعا عالیه ...

اسم رمان خیلی جذب کننده و کنجکاو برانگیزه ...
خود داستان هم از توصیفات هیچی کم نداره ... جوری که اصلا جایی مجهولی در بین توصیفات نداره ... و اینکه احساسات و حالت ها به خوبی به خواننده منتقل میشه ... از نظر من مهم ترین بخش یه رمان اینه که بتونه خواننده رو در اون موقیت قرار بده تا احساسات و حالت ها تجسم کنه ... که رمان شما این خصوصیت رو بشدت داره ...
نوع نوشتن هم خیلی روان و قابل درکه ...
در باره ی موضوع داستان هم خیلی کنجکاو برانگیز و هیجانیه ...همینطور بیشتر علاقه ی خواننده رو برمیانگیزه ( او لالا :/ )

خب تموم...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Mahsa_rad]

با خودم گفتم نیوش که بسته پروفو
پارمیس هم که دیر جواب میده
همینجا نظر بدم *-*
عنوان: قلنبه و سلنبه بود و میتونم بگم جذب کننده
ژانر: همه‌اش تا اینجا به کار رفته... تا آهر همینجور پیش برین
مقدمه: عالی^^
خلاصه: یکم طولانی بود ولی خوبه
شروع و سِیر رو تا اینجا دوست داشتم
موفق باشید!

 

[| TEAR |]

با خودم گفتم نیوش که بسته پروفو
پارمیس هم که دیر جواب میده
همینجا نظر بدم *-*
عنوان: قلنبه و سلنبه بود و میتونم بگم جذب کننده
ژانر: همه‌اش تا اینجا به کار رفته... تا آهر همینجور پیش برین
مقدمه: عالی^^
خلاصه: یکم طولانی بود ولی خوبه
شروع و سِیر رو تا اینجا دوست داشتم
موفق باشید!

نویسندگان ذوق مرگ گشتند!
مرسیو خاله مهی*-*​