روی سایت دلنوشته زندگی انجمنی بزرگ | meli770کاربرانجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع S_MELIKA_R
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 26
  • بازدیدها 1,600
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

S_MELIKA_R

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
6/4/17
ارسالی‌ها
2,248
پسندها
19,516
امتیازها
46,373
مدال‌ها
30
سن
25
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
به نام خدا
نویسنده: meli770
نام دلنوشته: زندگی انجمنی بزرگ
ویراستار: نسترن بانو


و خدای بزرگ به جزء مدیر انجمن ما مدیر انجمن‌های دیگه‌ای هم هست.

زندگی انجمنی بزرگ.jpg

مقدمه:
وقتی به آسمون نگاه می‌کنم.
مطمئن میشم زمین تنها انجمن برای زندگی کردن نیست...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : S_MELIKA_R

S_MELIKA_R

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
6/4/17
ارسالی‌ها
2,248
پسندها
19,516
امتیازها
46,373
مدال‌ها
30
سن
25
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #2
به نام خدایی که در همین نزدیکی است.

شاید برای خیلی‌ها سوال پیش بیاد با خوندن عنوان تاپیک.
منظورم از انتخاب این عنوان:
نمی‌دونم شاید که نه، حتما نظر خیلی‌ها با من متفاوته ولی دلم خواست نظرم رو بنویسم، شاید خیلی‌ها
با من هم عقیده باشن.
به نظر من...
ما توی یک انجمن بزرگ زندگی می‌کنیم؛
انجمنی که اسمش دنیاست.
توی این انجمن بزرگ (دنیا) برخلاف بقیه انجمن‌های مجازی و چه غیرمجازی. "زندگی می‌کنیم".
توی این انجمن بزرگ که مدیرش هم خداست کلی اتفاق برامون می‌افته؛
ولی باز هم کنار هم هستیم... مثل همین انجمن خودمون.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : S_MELIKA_R

S_MELIKA_R

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
6/4/17
ارسالی‌ها
2,248
پسندها
19,516
امتیازها
46,373
مدال‌ها
30
سن
25
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
وقتی به خیابون نگاه می‌کنم، ماشین‌های زرد رنگ توجهم رو بیشتر از همه جلب می‌کنن و به فکر فرو میرم...
به نظر من، این ماشین‌های زرد رنگ مسئول جابه‌جایی و رسوندن افراد انجمن هستن.
مثل دسترسی سریعی که داخل انجمن هست.
از این مسئول‌های جابه‌جایی داخل این انجمن بزرگ (زندگی) زیاد هستن.
مثل هواپیماهایی که توی آسمون آبی انجمن زیر نظر مدیر انجمن (خدا) مسافرها رو به مقصدشون می‌رسونه، تا بتونن این مسافرها به کارهاشون برسن یا بتونن دیدن کنن از همه جای این انجمن بزرگ.
یا بعضی از این مسافرها رو به خونشون می‌رسونه؛
درست مثل انجمن خودمون...
که یه عالمه مهمون داریم و گوگل هم نقش همین هواپیماها رو داره!
مهمان‌ها میان و از انجمن دیدن می‌کنن، از همه جاش؛
مثل کاربرهای انجمنمون، مثل مدیرای...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : S_MELIKA_R

S_MELIKA_R

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
6/4/17
ارسالی‌ها
2,248
پسندها
19,516
امتیازها
46,373
مدال‌ها
30
سن
25
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
وقتی به پروفایلی که داخل انجمن دارم نگاه می‌کنم،
یاد زندگی شخصی که توی انجمن بزرگ زندگی دارم‌ می‌افتم. پروفایل یه جور مثل زندگی شخصیه، فقط‌ کمی‌ تفاوت داره.
مثلا وقتی یکی توی انجمن بزرگ زندگی میاد دیدنمون، با انواع و اقسام خوراکی‌ها و تنقلات ازش پذیرایی می‌کنیم...
ولی توی انجمن خودمون (مجازی) وقتی کسی وارد پروفایلمون میشه، یا به عبارتی دیدنمون میاد، فقط می‌تونیم‌ باهاش خوش و بش کنیم و جوابش رو با خوش‌رویی بدیم.
البته شباهت خیلی جالبی هم با هم دارن...
توی انجمن مجازی همه اول عکس پروفایلت رو نگاه می‌کنن، یا اینکه تعداد صفحه‌های پروفایلت رو که هر چی تعداد صفحه‌ها بیشتر باشه‌، بیشتر میان بهت سر می‌زنن...
کمتر کسی پیدا میشه که واقعا بخواد باهات آشنا بشه!
به نظر من عکس...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : S_MELIKA_R

S_MELIKA_R

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
6/4/17
ارسالی‌ها
2,248
پسندها
19,516
امتیازها
46,373
مدال‌ها
30
سن
25
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #5
وقتی یک مدت طولانی از خونه‌ای که در انجمن بزرگ زندگی داریم دور بمونیم، دلتنگش می‌شیم.
درست مثل وقتی هستش که از انجمن دوری و دلتنگ فضاو بچه‌های انجمن میشی، وقتی که بعد از چند روز می‌رسی خونه‌ت، اول به همه جا سرک می‌کشی که ببینی همه چی مثل قبل یا نه؟!
اول از همه هم، به اتاقت و تلفن خونه‌ت سر می‌زنی.
درست مثل وقتی که بعد از چند روز میایی انجمن همه جا سرک می‌کشی‌، اول از همه هم میری سراغ پروفایلت تا ببینی کسی بهت سر زده یا نه!
وقتی که خیالت از بابت همه چی راحت میشه، یه نفس از سر آسودگی می‌کشی که همه چی مثل قبلِ‌، اون‌وقته که یک چایی می‌چسبه! در حالی که داری
با دوستای انجمن مجازیت صحبت می‌کنی؛ واقعا دل‌انگیزه!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : S_MELIKA_R

S_MELIKA_R

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
6/4/17
ارسالی‌ها
2,248
پسندها
19,516
امتیازها
46,373
مدال‌ها
30
سن
25
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #6
وقتی بعد از چند روز یا هفته، نتونی به خونه در انجمن زندگیت سر بزنی، کلافه و ناراحتی! انگار یه تیکه از وجودت نیست.
وقتی نتونی توی رخت خواب گرمت استراحت کنی،
این موضوع دقیقا مثل وقتیه که به انجمن دسترسی نداری و نمی‌تونی بهش سر بزنی.
و هیچ انجمنی مثل انجمن مجازی خودت نشه.
وقتی نتونی بیایی به اتاقت سر بزنی و مطمئن نشی همه چی سرجاش هست...
درست مثل وقتی می‌مونه که از پروفایلت بی‌خبری، و از این بی‌خبری بیشتر اذیت میشی.


خداهیچ کس رو بی‌خبر نذاره!
نه از پروفایل داخل انجمن مجازیش...
نه از اتاق داخل انجمن زندگی...
نه از حس دوست داشتن
کسی، بی‌خبرت بذاره!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : S_MELIKA_R

S_MELIKA_R

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
6/4/17
ارسالی‌ها
2,248
پسندها
19,516
امتیازها
46,373
مدال‌ها
30
سن
25
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #7
موقع‌هایی که دلتنگیم یا بی‌حوصله‌ایم، یکی از راهکارها، رفتن به سراغ آلبوم عکس هست.
این موضوع دقیقا مثل وقتی که توی انجمن میری سراغ تالار عکس...
تالار عکس انجمن یه جورایی شبیه به همون آلبوم خاطراتمون هست...
مخصوصا تاپیک "ذوق عکاسی" که می‌تونی هرجور عکسی می‌خوای پیدا کنی و
عکس‌هایی که خودت گرفتی بذاری و هر وقت دلتنگشون شدی بری ببینیشون...
درست مثل وقتی که با دوربینت عکس می‌گیری می‌ذاری توی آلبوم عکسات، یا گالری گوشیت و هر وقت بخوای می‌تونی بری بشینی با دل سیر نگاهشون کنی...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : S_MELIKA_R

S_MELIKA_R

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
6/4/17
ارسالی‌ها
2,248
پسندها
19,516
امتیازها
46,373
مدال‌ها
30
سن
25
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #8
دقت کردید وقتی وارد انجمن می‌شید، اولین کاری که بعد از دید زدن پروفایل انجام می‌دین، می‌رید سر تالار یا تاپیکی که دارید ببیند چه خبره؟
این موضوع دقیقا مثل وقتی هست که وارد خونه می‌شید، بعد از اتاقتون، می‌رید سراغ کارهایی که باید انجام بدید، یا انجام دادید و می‌خواید نتیجه‌اش رو ببیند؛ مثلا:
وقتی ناهار یا شام رو شما باید درست کنید، ولی فقط غذایی رو که می‌خواید درست کنید بار می‌کنید و از خونه می‌رید بیرون و نمی‌دونید چه بلایی سرش اومده، فقط امیدوارید که ته نگرفته باشه...
و وقتی خیالتون راحت می‌شه، یه نفس راحت می‌کشید.
یا مثلا یه کاری رو مادرتون بهتون سپرده و اون کار رو نصفه انجام دادید [استادش خودمم] وقتی از بیرون اومدید یا از خواب پا شدید، اول می‌رید سر اون کار که...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : S_MELIKA_R

S_MELIKA_R

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
6/4/17
ارسالی‌ها
2,248
پسندها
19,516
امتیازها
46,373
مدال‌ها
30
سن
25
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #9
وقتی به یک رمان می‌کنم، موارد زیادی می‌بینم که من رو یاد زندگی توی انجمن واقعی می‌اندازه.
بعضی اوقات انقدر زیادن که فراموش می‌کنم!
مثلا همین تالار کتاب؛
مثل یک کتاب‌خانه بزرگ چند طبقه با یه عالمه میز و صندلی می‌مونه...
هر رمانی رو که بخوای می‌تونی پیدا کنی...
با هر موضوع و ژانری! تازه می‌تونی نظرت رو مستقیم بگی به نویسنده [ولی این اتفاق خیلی کم پیش میاد!]
یا مثلا تیم منتقد، مثل تیم‌های نقد توی انجمن زندگی هست؛
کتاب‌ها رو می‌خونن، نظرشون رو میگن، نقطه‌های قوت وضعف رو میگن.
البته ما توی انجمن زندگیمون منتقدای زیادی داریم؛
نه فقط برای کتاب‌، برای همه چی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : S_MELIKA_R

S_MELIKA_R

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
6/4/17
ارسالی‌ها
2,248
پسندها
19,516
امتیازها
46,373
مدال‌ها
30
سن
25
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #10
وقتی به زندگی یک رمان می‌کنم، شباهت‌های زیادی با انجمن زندگی می‌بینم؛ یا برعکس.
از نظر من‌ این دوتا انجمن تفاوت و شباهت‌های زیادی دارن.
یکی از اون تفاوت‌هاش این که...
ما توی انجمن زندگی، می‌تونیم هم دیگر رو ببینیم، با هم دست بدیم، هم‌ دیگر رو در آغوش بگیریم،
با هم قرار بذاریم تا به یک کافه بریم.
ولی وقتی می‌خوایم توی انجمن کسی رو ببینم، اول باید ببینم طرف مقابل آنلاین هست یا نه!
تازه نمی‌تونیم طرف رو ببینم، فقط عکس پروفایل طرف مقابل هست.
نمی‌تونیم در آغوش بگیریمش، فقط می‌تونیم استیکر بفرستیم.
با این همه‌ باز هم نمی‌دونیم کدومش بهتره!
از نظر من تعادل مهمه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : S_MELIKA_R
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا