کویندیچ ترم| اسلیترین و گریفندور

  • نویسنده موضوع NASTrr
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3
  • بازدیدها 453
  • کاربران تگ شده هیچ

NASTrr

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
17/9/19
ارسالی‌ها
7,952
پسندها
55,670
امتیازها
92,373
مدال‌ها
52
سطح
39
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #1
آخرین ویرایش
امضا : NASTrr

کیمیاگر

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
29/8/20
ارسالی‌ها
1,059
پسندها
5,199
امتیازها
23,673
مدال‌ها
14
سطح
12
 
  • #2
عالم بالا تاجی مدور عطیه میدهد، برای کمال و تشریک زمین و آسمان. تاجی شکل گرفته از برگ‌های بلوط، مورد، برگ بو و پر.
~..~

جالینوس، پیش‌گوی پیرِ قبیله‌ی هدرا، کلاه شنل ارغوانی رنگش را از جلوی چشمانش عقب کشید و نگاهش را به گویِ کوچک و طلایی جلویش گره زد. خم شد و با صدای لرزانش، اشعاری نامفهوم را زمزمه کرد اما مدام ریش‌های بلند و سفیدش به لبه‌ی میز گیر می‌کرد و تمرکزش را برهم می‌ریخت. بعد از چند ثانیه از روی صندلیِ چوبی و کهنه‌اش که میخ‌هایش از آن بیرون آمده بودند بلند شد و آشفته درِ کلبه‌ی چوبی‌اش را باز کرد و جلوی مردمی که انتظار پیش‌گوییِ جدید او را می‌کشیدند ایستاد.
هرماه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : کیمیاگر

زهرآگیٖـن

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
13/9/20
ارسالی‌ها
412
پسندها
29,002
امتیازها
50,373
مدال‌ها
18
سطح
28
 
  • #3
***
زیر آسمان قیرگون شب، صدای بی‌رمقی که بی‌شباهت به فریاد نبود، توجه آیکان را به خود معطوف کرد؛ گمان کرد صدا از سمت دروازه تاریکی است چون صدا از پشت خانه‌هایشان به گوش ‌رسید. دستش را روی زمین نم‌دار گذاشت و در حین بلند شدن نگاهی پر از استرس که خود دلیلش را درک نمی‌کرد، به پشت سرش ‌انداخت؛ آیتکین را دید که در حالی که گیسوان بلورینش در هوا می‌رقصید، خندان به دنبال آیدین می‌دوید تا سیب سرخی که از آن خودش بود را از او پس بگیرد، اما ناگه از سرعتش می‌کاهد؛ درجایش می‌ایستد و نگران اطرافش را می‌نگرد. دستی که روی شانه آیکان قرار می‌گیرد، نگاهش را به صورت اخم‌آلود آیتاش می‌رساند. دوباره نشانی از آن صدا به گوشش می‌خورد؛ آیکان کنجکاوانه سرش را به سمت صدا سوق می‌دهد و به دنبال صدا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش

Zahra.D_T

تدوینگر ازمایشی
تدوینگر ازمایشی
تاریخ ثبت‌نام
12/9/20
ارسالی‌ها
1,500
پسندها
20,766
امتیازها
43,073
مدال‌ها
20
سطح
28
 
  • #4
***
تاریکی مانند لایه‌ای از ابر، آسمان را پوشانده و مانع می‌شود، تا نور کم‌ سوی ماه زمین سر پوشیده شده از چمن‌زار را روشن کند؛ درختان همچون تشنگانی که در انتظار قطره‌ای از نور ماه هستند، سر به آسمان برده‌اند تا شاید ابرها را بشکافند و نور را دریافت کنند. برگ‌های پهن درختان و شاخه‌های بلند باعث شده که، زیر درختان محل مناسبی برای استراحت به نظر برسد. مخصوصاً با وجود چمن‌های بلند و سبز رنگی که تا مچ پاهایشان می‌رسد. لائور با اندوه و چشمان ملتمس به سیب‌های سرخ رنگ درختان نگاه می‌کند؛ ولی به‌جای آن سیب‌های خوش رنگ و آب‌دار، چشم غره‌های سرده نصیبش می‌شود. چشم غره‌های دختری که اجازه داده تا، موهای بلندش که هم‌رنگ برف است در نسیم خنک بازی کند. برخلاف پوست تیره‌ی لائور، پوست سرده، حتی در این...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
عقب
بالا