مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

[Noora_Gh]

سلام من یه رمان خوندم
یه زن و شوهر روز برفی با دوست مرده میرن بیرون و مرده با یه دختره دوست میشه میخواد باهاش اذدواج کنه و زنه رو طلاق بده زن با نامزد اون دختره اخرش ازدواج میکنه
اگه اسمشو میدونین میشه لطفا بگین
❤❤❤

ملاقات در روز سرد برفی نیس؟

 

[شکلاتییییی]

آفرین چه جوری پیدا می کنی به منم یاد بدید تا منتظر کسی نباشم جوابو بده

اسم شخصیت ها و یکم از رمان رو یادت بیاد خیلی راحت میتونی رمان رو پیدا کنی

 

[mhtab]

سلام دنبال یه رمانم که دختره پولداره خود شو فقیر نشون میده تویه شرکت دارویی کار میکنه پسره میاد این شرکتو میخره این پسره یه پسر داره وقبلا ازدواج کرده میفهمه دختره کیه از دختره میخواد باهاش ازدواج کنه تااز همسر سابقش انتقام بگیره

 

[نازی جون]

ملاقات در روز سرد برفی نیس؟

سلام ممنون
نه این نیست

 

[Ftmh_79]

میشه به منم کمک کنید،

 

[Anashid]

سلام دوستان
یه رمان بود که دختره عاشق پسره شده بود،پسره هم سر به زیر بود،و توی مکانیکی کار میکرد و یجایی دستای پسره روغنی بود اما دختره باهاش دست داد بعد برد تو حیاط دستای پسره رو شست.پسره مُرده هم می شست و یجا دختره برای اینکه ثابت کنه بدش نیاد رفت از کف دست پسره نخود خورد.پسره یه زن داداش هم داشت که خیلی با پسره بد رفتار میکرد چون پسره مُرده میشست.یک جایی هم دختره میره و مُرده شستن رو میبینه بعدش خیلی میترسه و غیره.ممنون میشم اگر اسمش رو بگید.

 

[یو سیدا]

سلام من یه رمانی رو خوندم و اصلا نه اسم شخصیت ها نه اسم خود رمان یادم میاد داستان درباره ی دختری بود که مادر و پدرش از هم جدا شده بودند که و اون با برادر کوچکترش و مادرش زندگی میکرد و کلا دختره خیلی دارک طور بود کله شق و بی احساس بود تا اینکه پدرش مجبورش میکنه با یکی ازدواج کنه و بعدا حس میکنه معشوقه مادرشه که درر واقع روانشناسش بود و دختره و پسره هر دو تو مسابقات کارتینگ شرکت میکردن و دختر کارت پسر رو دستکاری میکنه پسره بیناییشو از دست میده لطفا اگه کسی فهمید چی نوشتم و اسمش رو میدونست بنویسه

 

[.mah.]

سلام من یه رمانی رو خوندم و اصلا نه اسم شخصیت ها نه اسم خود رمان یادم میاد داستان درباره ی دختری بود که مادر و پدرش از هم جدا شده بودند که و اون با برادر کوچکترش و مادرش زندگی میکرد و کلا دختره خیلی دارک طور بود کله شق و بی احساس بود تا اینکه پدرش مجبورش میکنه با یکی ازدواج کنه و بعدا حس میکنه معشوقه مادرشه که درر واقع روانشناسش بود و دختره و پسره هر دو تو مسابقات کارتینگ شرکت میکردن و دختر کارت پسر رو دستکاری میکنه پسره بیناییشو از دست میده لطفا اگه کسی فهمید چی نوشتم و اسمش رو میدونست بنویسه

سلام
«عشق و دیوانگی» رو چک کنید.

 

[Morva]

سلام دوستان
یه رمان بود که دختره عاشق پسره شده بود،پسره هم سر به زیر بود،و توی مکانیکی کار میکرد و یجایی دستای پسره روغنی بود اما دختره باهاش دست داد بعد برد تو حیاط دستای پسره رو شست.پسره مُرده هم می شست و یجا دختره برای اینکه ثابت کنه بدش نیاد رفت از کف دست پسره نخود خورد.پسره یه زن داداش هم داشت که خیلی با پسره بد رفتار میکرد چون پسره مُرده میشست.یک جایی هم دختره میره و مُرده شستن رو میبینه بعدش خیلی میترسه و غیره.ممنون میشم

عشق با طعم سادگی

 

[Fatemeh.hoseini]

سلام لطفا هرکی خونده و اسمش رو یادشه بگه چون خیلی دنبالشم
***
داستان راجب یک زن و شوهر بود که یه روز زمستون با یکی از دوستاشون قرار برف بازی میزارن، این دوست یه دختر که دوستش بوده همراهش بوده.
مرد داستان با دوست دختره (همون دوستی که همراه دوستشون بوده) مخفیانه دوست میشه و زن مرده متوجه نمیشه تا این که کسی که دختره رو دوست دارخ میره پیش زن مرده و میگه یه کاری کن که هم زندگی من هم خودت داره نابود میشه، با پسره چندباری قرار میزارن که تعقیبشون کنن.
زن مرده به شوهرش میگه و شوهره میگه اره من دوستم باهاش تو هم میتونی اینجا کنار ما زندگی کنی.
زنه هم طلاق میگیره و پسره میره خواستگاریش.

اگه کسی میدونه حتماااا بگه
اگه یک چیز مشابه با این خوندین هم بگید ممنون