مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

brokenheartedangel

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
20/9/24
ارسالی‌ها
1
پسندها
0
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #2,411
بچه ها لطفا راهنمایی کنید :( چندسال پیش یه رمان خوندم فکر میکنم درمورد یه زن و شوهر بود(شایدم مزدوج نبودن نمیدونم)، به هرحال، یه اتفاقی میفته که مرده شک میکنه زنه داره با یه نفر به اسم امیرحسین (که فکر کنم از فامیلاشون بود) خ**یا*نت میکنه بهش. و از اون روز زندگی دختره رو جهنم میکنه. فکر کنم وقتی مرده میزنتش طوری سر دختره با میله تخت برخورد میکنه که باعث میشه حافظه اش پاک شه و فراموشی بگیره و یادش نیاد این مرده (شوهرش) کیه. و از اون روز مرده خودشو به عنوان ارباب دختره معرفی میکنه و بهش نمیگه که چه نسبتی داشتن. با اهن داغ روی شیکم دختره یه چیزی مثل برده نوشته بود و هرروز اذیتش میکرد. و در نهایت مرده میفهمه سوتفاهم شده و دختره بهش خ**یا*نت نکرده و دختره رو این همه مدت بیخودی شکنجه کرده. و روی بدن...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش

hgggvvfgv

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
22/9/24
ارسالی‌ها
1
پسندها
0
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #2,412
سلام من دو سال پیش توی یه کانالی توی سروش یه رمان میخونم وسطای رمان نویسنده دیگه ننوشت میدونین اسم رمانش چی بود ؟؟یه دختره به اسم صحرا و پسره به اسم دامون بودن یه کلبه توی جنگل داشتن به روز نمی‌دونم چی میشه بنظرم پسره از ایران میره یا از روستا بعد یه مدت خانواده اون پسره میان خواستگاری صحرا دامون یه مشکل جنسی داشته خانوادش قبول میکنن بعد صحرا دامون و دوست داشته اما بخاطر اینکه خانوادش مشکل دامون رو میدونستم ولی صحرا رو بخاطر پول دادن از خونشون به گیتار که با پول قالی بافیش در آورده و میره خونه دامون اینا نمی‌دونم دیگه چی میشه ولی خواهر دامون عاشق دایی صحرا میشه بعد روز ازدواجشان داییش گم میشه و به جسد سوخته پیدا میکنم میگن مال دایی صحراست...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

omidvar

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
26/9/24
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #2,413
سلام دوستان ی رمان هست ک ی دختر و پسر ازدواج میکنن و برای پیشرفت میرن تهران دختره پزشکی میخونه اگه اشتباه نکنم پسره هم خواننده میشه...بعد پسره چون استایلش به روز میشه دختره رو ول می‌کنه
 

m.l73

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
1/10/24
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #2,414
سلام دوستان دنبال یه رمانی میگردم که اسم شخصیت دخترو یادم نیست فقط میدونم دختره با یه پسره ای ازدواج کرده بوده طلاق گرفته و طی یه اتفاق که اونم یادم نیست با یه پسره ای به اسم حمید صیغه میشه که دوستای حمید میخواستن دختره را بد نشون بدن و براش پاپوش میدوزن
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
عقب
بالا