متون و دلنوشته‌ها با من برقص

[NASTrr]

‌
‌
#با_من_برقص، و مرا به این سو
و آن سو قوس ده
همچون اقیانوسی تنبل،
که ساحل را به آغوش میکشد
مرا صمیمانه در آغوش گیر،
و بیشتر به حرکت درآور
چون گلی که در نسیم خم شده
با من خم شو،
با آسودگی تاب بخور
وقتی می‌رقصیم،
بامن بیا
با من بمان،
بامن تاب بخور...
.
.
با باد به رقص درآييد
‏در زير باران برقصيد
‏با درختان به رقص درآييد
‏زندگي منتظر هيچكس و هيچ چيز نمي ماند...


#پل_دي_سنويل


‌

 

[NASTrr]

‌
#با_من_برقص....


با تو که به رقص برمی‌خيزم،
پاهايم،
سنبله‌های گندم می‌شوند
و گيسوانم،
طولانی‌ترين رودخانه‌ی جهان!


#سعاد_الصباح‌

‌

 

[NASTrr]

‌
#با_من_برقص....


کسی اما
درآینه عاشق نشد و
ما که فاصله ها را درآسمان رها کردیم
نه یک قدم
نه
چند قدم که جلوتربرویم
می رسیم به جاده ای که
تا عشق
هیچ عاشقی را رها نکرد .
اکنون ازپس سالهای سال صدای تو
معنی باران را تداعی می کند
ومن
ازهزارگونه لبخند
به لبخند های تو عادت کرده ا م و
می خواهم خود را دردفترم داربزنم
میان سطرهایی که بوی تو می دهند
بیا
درآوازهایم دوباره برقص .


#فرزاد_شجاع
‌

 

[NASTrr]

‌
#با_من_برقص.......


دستِ مرا بگیر و به پا خیز
دیوانه‌وار، تا که برقصیم
با این درختِ شادِ اقاقی
در روشنای زمزمِ گلهاش
رقصی چنان میانه‌ی میدان؛
رها ز نقص..
تا چشمِ
آسمان و
زمین و
زمانیان
نتواند در این میانه باز شناسد
رقصنده را ز رقص.


#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
‌

 

[NASTrr]

‌
#با_من_برقص...


شاید زندگی آن جشنی نباشد
که آرزویش را داشتی
اما حالا که به آن دعوت شده‌ای
تا می‌توانی زیبا برقص !


#چارلی_چاپلین
‌

‌

 

[NASTrr]

‌
#با_من_برقص....


آغاز را با بوسه ای که طولانی ترین راه هاست
در مینوردیم
با بوسه ای
از من، تا تو
ای عشق من!
در آمیخته از ساقه ها تا ریشه هامان
در پیوند یکی نگاه
از اعماق تو
تا ژرفنای من
و این چنین
من و تو و عشق
هر سه با همیم
تا بتوانیم هر سه با هم باشیم
تا بتواند
فقط من
فقط تو
تنها عشق باشد


ما دردهایمان را حمل کردیم
چونان سنگی بیشمار
تا دلتای هم
و به گل نشستیم
چونان دو کشتی
به آغوش خلیجی خاموش
در فصلی که گل میخک شکوفه می داد در زمین
جدامان کردند
به واسطه ترن ها و ملت ها
به واسطه مرزها
ولی انگار
دلتای بوروا
می دانست که ما چقدر همدیگر را دوست داریم.



#پابلو_نرودا

‌

 

[NASTrr]

‌
#با_من_برقص ...


عشق، خوب دیدن است؛ خوب چشیدن؛ خوب بوییدن؛ خوب زمزمه کردن؛ و خوب لمس کردن. عشق، مجموعه‌ای از تجربه‌های زنده‌ی دائم طاهرانه است؛ و این همه نه فقط تعریف عشق است که تعریف زندگی هم هست....


#یک‌_عاشقانه‌ی_آرام
#نادر_ابراهیمی
‌
‌

 

[NASTrr]

‌
#با_من_برقص..


اگر تو نتوانی بخندی ، برقصی ، آواز بخوانی ، زندگیت مانند یک کویر است.


این یکی از بزرگترین حماقت های بشر است که در دنیا هیچ دانشگاهی هنر زندگی کردن ، هنر عشق ورزیدن و هنر شاد بودن و مراقبه کردن را به مردم آموزش نمی‌دهد.


تمام چیزهایی که در دانشکده ها تدریس می‌شوند نمی‌توانند به تو احساس شوخ ‌طبعی بدهند.


به‌جز عشق نيايشي نيست..


#اوشو

‌

 

[NASTrr]

‌
#با_من_برقص...


آیا من آن زنم در رقص
بی‌تجربه سرکش بسان زبانه آتش
که خویش را چون پَر
با گریزپای‌ترین کجاییِ خویش بنماید؟
گلی شگفت آور و لطیف شکفته
بیرون از قاب زبان
به ستوه آمده از صندل ها و
گریزان به نوشتار
آسیب ندیده از نوشتار.


از مجموعه #رهایی


#ماریا_نگرونی
‌

‌

 

[NASTrr]

‌
#با_من_برقص


تنها بدان خدايی ايمان دارم
كه #رقص بداند.
و چون ابليس‌ام را ديدم، او را جدّی و كامل و ژرف و باوقار يافتم. او جانِ سنگيني بود. از راهِ اوست كه همه‌چیز فرو می‌افتد.
با خنده می‌كُشند نه با خشم!
خيز تا «جانِ سنگينی» را بكُشيم!


چون راه‌رفتن آموختم، به دويدن پرداختم. چون پروازكردن آموختم، ديگر برایِ جُنبيدن نياز به هيچ فشاری ندارم.
اكنون سبكبار ام؛ اكنون در پرواز؛ اكنون می‌بينم خويشتن را در زيرِ پایِ خويش؛ اكنون خدايی در من #رقصان است.


#فردریش_نیچه
#چنين_گفت_زرتشت
برگردان: #داریوش_آشوری
‌