گفتمان‌آزاد گفتمان آزاد رمان فاصله‌ها خفته‌اند | نفیسه کاروان کاربر انجمن یک‌رمان

[N.Karevan❀]

~ بسم رب النور ~
عنوان: فاصله‌ها خفته‌اند
نویسنده: نفیسه کاروان
ژانر: #عاشقانه #اجتماعی #معمایی
خلاصه:
فاصله‌ها به وصال می‌رسند.
این‌بار در میان آشفتگیِ ماضی تلخ، آینده‌ای روشن جوانه می‌زند و حالِ در جریان، برای ترانه‌‌ای که در گیر و دار نوازشِ سبک شیدایی‌ست، فاش کردن رازهایی را حکم می‌کند که زخم کینه‌های قدیمی را...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[ZARY MOSLEH]

سلام نفیسه‌ی خوشگل
فاصله‌ها خفته‌اند واقعاً خیلی خوبه!
رژ مسی رنگِ محبوبِ ترانه...کفش‌های میخی و دوست داشتنیش...اینکه نمی‌دونه دور و اطرافش داره چه اتفاقی می‌افته...ناآرام بودنِ آرام برای عشقی که به پسری داره که فرهنگ متفاوتی با فرهنگ خانواده‌ش داره...افسانه‌ی نگران...ماه‌صنمِ غم‌دار...ارسلانِ مرموزی که مشخص نیست می‌خواد چیکار کنه...رخساره‌ی مسکوتی که افسانه، عروسش رو دوست نداشته و الآن به خاطر بیماری دیابتش، روی ویلچر نشسته و پاش قطع شده، نگاه‌های سردِ زن ارسلان، گیتی... .
اینا گوشه‌ای از قشنگیای رمانتن که توصیفاتِ زیبایی داره، احساساتش بی‌نظیر قابل لمسه و امیدوارم به همین قشنگی پیش بره!

 

[N.Karevan❀]

سلام نفیسه‌ی خوشگل
فاصله‌ها خفته‌اند واقعاً خیلی خوبه!
رژ مسی رنگِ محبوبِ ترانه...کفش‌های میخی و دوست داشتنیش...اینکه نمی‌دونه دور و اطرافش داره چه اتفاقی می‌افته...ناآرام بودنِ آرام برای عشقی که به پسری داره که فرهنگ متفاوتی با فرهنگ خانواده‌ش داره...افسانه‌ی نگران...ماه‌صنمِ غم‌دار...ارسلانِ مرموزی که مشخص نیست می‌خواد چیکار کنه...رخساره‌ی مسکوتی که افسانه، عروسش رو دوست نداشته و الآن به خاطر بیماری دیابتش، روی ویلچر نشسته و پاش قطع شده، نگاه‌های سردِ زن ارسلان، گیتی... .
اینا گوشه‌ای از قشنگیای رمانتن که توصیفاتِ زیبایی داره، احساساتش بی‌نظیر قابل لمسه و امیدوارم به همین قشنگی پیش بره!

[COLOR=rgb(85, 57...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[KiyaraSh]

درود بر نویسنده‌ی جذابِ فاصله ها خفته‌اند!
جدا از اینکه فضای رمانتون ملموس و دوست داشتنیه من به شخصه روی شخصیت هاتون کراشم ر:
از بزرگ گرفته تا کوچیک..افسانه‌ی مقتدر و تودار و ترانه‌ی آروم و دوست داشتنی‌ که رفتارهای سردش به طور خاصی مرموز جلوه‌ش میده..آرامِ پرتلاطم و اردلانِ مرموز که یه جورایی زنگ خطر ذهنم رو به صدا در میاره.
و گره هایی از معما که لابه‌لای متن رمان پراکنده شده و با هر پارت بخش کوچیکی از معما برای مخاطب رو میشه و باید بگم بسی هیجان‌انگیزه!
مشتاقانه منظر سرانجام این داستان رازآلود هستم..با قدرت ادامه بدید و امیدوارم در نهایت موفقیت و موقعیتی عالی نصیبتون بشه

 

[N.Karevan❀]

درود بر نویسنده‌ی جذابِ فاصله ها خفته‌اند!
جدا از اینکه فضای رمانتون ملموس و دوست داشتنیه من به شخصه روی شخصیت هاتون کراشم ر:
از بزرگ گرفته تا کوچیک..افسانه‌ی مقتدر و تودار و ترانه‌ی آروم و دوست داشتنی‌ که رفتارهای سردش به طور خاصی مرموز جلوه‌ش میده..آرامِ پرتلاطم و اردلانِ مرموز که یه جورایی زنگ خطر ذهنم رو به صدا در میاره.
و گره هایی از معما که لابه‌لای متن رمان پراکنده شده و با هر پارت بخش کوچیکی از معما برای مخاطب رو میشه و باید بگم بسی هیجان‌انگیزه!
مشتاقانه منظر سرانجام این داستان رازآلود هستم..با قدرت ادامه بدید و امیدوارم در نهایت موفقیت و موقعیتی عالی نصیبتون بشه

...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[*AFSOON*]

درود به نفسیه ی عزیزم؛
فاصله ها خفته اند، به لحاظ ادبی شاعرانه ست. ردپای قلم یه زن بااحساس پشت تک تک جملات و واژه هاش به وضوح احساس میشه. خلاصه که قالب خارجی قصه، شامل توصیف و جمله سازی و پاراگراف بندی ها به معنای کلمه زیبا هستند.
چیزی که کمی داخل داستان جای خالیش احساس میشه، توازن در امر توصیف هست. گاهی اوقات حجم توصیفات جلوی درک اتفاقات و لذت بردن از واکاوی شخصیت ها رو می گرفت. به طور مثال جایی که مخاطب خودش با بررسی کنش و واکنش های شخصیت ها می تونه احساسات اون ها رو درک کنه، خود نویسنده دست به توصیف زده و جلوی کارکردن ذهن مخاطب رو گرفته. (که همین مسئله خودش یه خرده هم روی پردازش شخصیت ها تاثیر گذاشته).
به غیر از این نکته، تنها می تونم بگم که متن و بطن داستان دلنشینه...
با آرزوی یه...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[N.Karevan❀]

درود به نفسیه ی عزیزم؛
فاصله ها خفته اند، به لحاظ ادبی شاعرانه ست. ردپای قلم یه زن بااحساس پشت تک تک جملات و واژه هاش به وضوح احساس میشه. خلاصه که قالب خارجی قصه، شامل توصیف و جمله سازی و پاراگراف بندی ها به معنای کلمه زیبا هستند.
چیزی که کمی داخل داستان جای خالیش احساس میشه، توازن در امر توصیف هست. گاهی اوقات حجم توصیفات جلوی درک اتفاقات و لذت بردن از واکاوی شخصیت ها رو می گرفت. به طور مثال جایی که مخاطب خودش با بررسی کنش و واکنش های شخصیت ها می تونه احساسات اون ها رو درک کنه، خود نویسنده دست به توصیف زده و جلوی کارکردن ذهن مخاطب رو گرفته. (که همین مسئله خودش یه خرده هم روی پردازش شخصیت ها تاثیر گذاشته).
به غیر از این نکته، تنها می تونم بگم...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Niyosha22]

درود بر نویسنده‌ی خوش قلم:>
رمان فاصله‌ها خفته‌اند، اسم جذابی رو داراست و از همین خلاقیت برای انتخاب نام، می‌شد تشخیص داد نویسنده نیز داستان رو خلاقانه، با شخصیت‌های جدید و داستانی نو می‌چینه و جلو می‌بره. رمان از توصیفات غنی بود و نویسنده در هر حالت سعی داشت که همگام با روایت، داستان رو نیز توصیف کنند و مخاطب رو غرق شخصیت ترانه کنند. جدا از این‌که داستان از زبان دانای کل روایت میشه، به نظرم بزرگ‌ترین قوت داستان گیرایی‌ایه که با وجود این زاویه دید، داراست. به قدری من گاهاً حس می‌کنم زاویه دید اول شخص و از زبان ترانه‌ست، اون‌قدری که نویسنده با قلمش، با شخصیت ارتباط گرفته. گیرایی قلمتون بسیار بالاست. حقیقتاً، نویسنده بیشتر روی اشخاص اصلی برای ارتباط گرفتن مانور داده، افسانه و...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[N.Karevan❀]

درود بر نویسنده‌ی خوش قلم:>
رمان فاصله‌ها خفته‌اند، اسم جذابی رو داراست و از همین خلاقیت برای انتخاب نام، می‌شد تشخیص داد نویسنده نیز داستان رو خلاقانه، با شخصیت‌های جدید و داستانی نو می‌چینه و جلو می‌بره. رمان از توصیفات غنی بود و نویسنده در هر حالت سعی داشت که همگام با روایت، داستان رو نیز توصیف کنند و مخاطب رو غرق شخصیت ترانه کنند. جدا از این‌که داستان از زبان دانای کل روایت میشه، به نظرم بزرگ‌ترین قوت داستان گیرایی‌ایه که با وجود این زاویه دید، داراست. به قدری من گاهاً حس می‌کنم زاویه دید اول شخص و از زبان ترانه‌ست، اون‌قدری که نویسنده با قلمش، با شخصیت ارتباط گرفته. گیرایی قلمتون بسیار بالاست. حقیقتاً، نویسنده بیشتر روی...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Maryam.Safaei]

نفیسه عزیزم!
رمانت اینقد دلنشین و جذابه که با وجود سختی های زیادی که شخصیت‌های قوی قصه تحمل میکنن اما باز هم مخاطب رو به خودش جذب میکنه و ما رو ترغیب به پیگیر بودن میکنه.
افسانه غمگین اما قوی، ترانه مهربون اما تو دار، آرام شیطون ولی غصه دار و... رو خیلی خوب توصیف کردی که باهاشون احساس صمیمیت میکنم و حس میکنم در کنار اونا زندگی میکنم و با غمشون ناراحت و با خوشحالی اونا لبخند میزنم ❤️
بی صبرانه منتظر ادامه رمان جذابیت هستم