نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

تاپیک جامع اصطلاحات زبان انگلیسی

ISET1

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
3,776
پسندها
14,495
امتیازها
61,873
مدال‌ها
19
  • #61
اصطلاح شماره 12
All thumbs
معادل فارسی: دست و پا چلفتی، بی دست و پا

image030.gif
[FONT=Times New...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

ISET1

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
3,776
پسندها
14,495
امتیازها
61,873
مدال‌ها
19
  • #62
اصطلاح شماره 13
Not to have a leg to stand on
توضيح: دليلي براي اثبات سخن خود نداشتن

image031.gif
He won't have a leg to stand on...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

ISET1

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
3,776
پسندها
14,495
امتیازها
61,873
مدال‌ها
19
  • #63
make up
آشتی کردن


142.jpg
Yesterday Joan and Jack had a big argument about politics.
Earlier today they decided to forget their differences and make up




make up
از خود ساختن ، عذر و بهانه آوردن


Colin was late for work so he decided to make up an excuse that the engine of his car had exploded

143.jpg
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Aedan

ISET1

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
3,776
پسندها
14,495
امتیازها
61,873
مدال‌ها
19
  • #64
Horse of a different color
معني: يک موضوع ديگر، يک مطلب کاملاً متفاوت، وصله ناهمرنگ



Eric likes to play jokes on his friends, but he makes sure that nobody is hurt by any of his pranks. A prank that hurts someone is a horse of a different color!Being playful is one thing, but hurting someone by one's prank is quite a different matter.
اريک دوست دارد با دوستانش شوخي کند، اما مواظب است که کسي از شوخيهاي او ناراحت نشود. شوخياي که کسي را ناراحت کند يک موضوع کاملاً متفاوت است. شوخ بودن يک چيز است و آزردن ديگري با شوخي چيز ديگري است.
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------​
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Aedan

ISET1

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
3,776
پسندها
14,495
امتیازها
61,873
مدال‌ها
19
  • #65
Compound Subjects


  • Two nouns joined by and are normally treated as plural and take a plural verb:
Speed and accuracy are top of the list.

  • When the subject of the sentence is a single noun followed by another elementtagged on by a phrase such as accompanied by, as well as, or together with, then the verb should be singular and not plural. In these cases...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

ryhneae

کاربر حرفه‌ای
سطح
34
 
ارسالی‌ها
1,949
پسندها
35,461
امتیازها
84,373
مدال‌ها
27
  • #66
در این مطالب شما را با ترجمه فارسی برخی از اصطلاحات و کلمات انگلیسی پرکاربرد آشنا خواهیم کرد.

حیوانات
%D9%85%D8%B9%D9%86%DB%8C-%D8%A7%D8%B5%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%AD%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C.jpg

  • worm سوسمار،خزنده
  • sheep گوسفند
  • rat موش...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ryhneae

Arash.

نو ورود
سطح
1
 
ارسالی‌ها
14
پسندها
153
امتیازها
490
مدال‌ها
1
  • #67

ryhneae

کاربر حرفه‌ای
سطح
34
 
ارسالی‌ها
1,949
پسندها
35,461
امتیازها
84,373
مدال‌ها
27
  • #68
امضا : ryhneae

I'm.JãS❀

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
648
پسندها
15,313
امتیازها
39,073
مدال‌ها
22
  • #69
خب من که اینارو ننوشتم :/

کپی کردم اوردم : )
مار هم درسته. یه کلمه می‌تونه معانی مختلف داشته باشه.
مثلاً worm به معنی اسباب شکنجه و آدم پست و حقیر هم هست
 
امضا : I'm.JãS❀

a.frznh

کاربر انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
493
پسندها
2,153
امتیازها
13,073
مدال‌ها
10
  • #70
ball_1.gif
To get away

به رها شدن از زندگی روزمره و شروع یک سفر می گویند.

I have been working too hard this summer. I really need to get away
من تمام طول تابستان را سخت کار کردم و نیاز به یک استراحت دارم.​



ball_1.gif
To be homesick

به زمانی می گویند که در مسافرت هستید و دلتان برای خانه تنگ شده باشد.

The kid was homesick after two weeks at camp.
آن بچه بعد از دو هفته اقامت در اردوگاه دلش برای خانه تنگ شده بود.​



ball_1.gif
Souvenir...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : a.frznh
عقب
بالا