دوئل سی و شش |جینی ویزلی و پنه لوپه

  • نویسنده موضوع Ms.Azar
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 10
  • بازدیدها 532
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Ms.Azar

مدیر بازنشسته تالار خانواده و زندگی
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
23/10/19
ارسالی‌ها
942
پسندها
4,916
امتیازها
22,873
مدال‌ها
20
سن
22
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
..:: به نام خدای زیبایی‌ها ::..

image_2021-05-07_011958.png



طبق خبرهای رسیده از جغدای قهوه‌ای، قراره دوئلی جدید داشته باشیم.

دوئل میان:

@N.Mohammadi
جینی ویزلی( گریفیندور)
و
pouneh pooneh_b
پنه لوپه ( ریونکلاو)


شروع دوئل با جینی



کلمات:

مار دم میمونی
کوروش کبیر
آتشدان
:610595-f4fee7d8018d2f5ca10c2e5d7cc88678:
قوانین دوئل

افراد قلم‌های خود را در دست...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Ms.Azar

خَمود

مدیر بازنشسته تالار وحشت + خانواده و زندگی
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
12/7/21
ارسالی‌ها
3,982
پسندها
35,809
امتیازها
71,673
مدال‌ها
37
سطح
33
 
  • #2
مار دم میمونی راه آتشدان را در پیش گرفت تا گرم شود. به محض رسیدن به آتشدان کوروش کبیر را دید و گریخت!
با خود گفت: بمیرم بهتر از اینه که کنار کویر بشینم!
و به سوی خانه ی خود بازگشت. :hmmsmiley02:

مبل

کوه
لجباز
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Tobias

pouneh

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/4/21
ارسالی‌ها
378
پسندها
11,566
امتیازها
27,613
مدال‌ها
15
سن
17
سطح
19
 
  • #3
دخترک لجباز پاهایش را محکم روی مبل میکوفت و بهانه ی کوه میکرد. گریه و زاری هایش پایان نداشت و مصرانه از خانواده اش میخواست به کوه بروند تا سرانجام موفق شد. :big-grin:
سوسک سرگین
آهن قراضه
پتو مسافرتی
 
امضا : pouneh

خَمود

مدیر بازنشسته تالار وحشت + خانواده و زندگی
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
12/7/21
ارسالی‌ها
3,982
پسندها
35,809
امتیازها
71,673
مدال‌ها
37
سطح
33
 
  • #4
مادر پتو مسافرتی را برداشت و در پیکان یا به قول فامیل آهن قراضه گذاشت و خود نیز پشت ماشین نشست. در راه خسته شد و با خود گفت بگذار استراحتی بکنم! ماشین را کناری پارک کرد و پتو مسافرتی را برداشت که همان موقع سوسک سرگین به رویش افتاد و از حال رفت. :mellowsmiley:
ماشین لباسشویی

جبرئیل
شمر
 

pouneh

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/4/21
ارسالی‌ها
378
پسندها
11,566
امتیازها
27,613
مدال‌ها
15
سن
17
سطح
19
 
  • #5
زن دستش را توی ماشین لباسشویی فرو برد تا باقی‌مانده‌ی لباس‌ها را جمع کند که ناگاه جبرئیل بر او نازل شد و گفت که یکی مثل شمر پشت سرش ایستاده اما زن قبل از هر واکنشی توسط فرد قاتل کشته شد. :973:
سیفون
گلابی
قورباغه
 
آخرین ویرایش
امضا : pouneh

خَمود

مدیر بازنشسته تالار وحشت + خانواده و زندگی
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
12/7/21
ارسالی‌ها
3,982
پسندها
35,809
امتیازها
71,673
مدال‌ها
37
سطح
33
 
  • #6
قورباغه در راه برکه بود که گلابی را دید. ترجیح داد این را به عنوان کادوی تولد برای موش ببرد. راه خانه ی موش را در پیش گرفت.. وقتی به خانه موش رسید متوجه شد که خرس برایش کادویی به نام سیفون خریده است.. با اینکه نمیدانست سیفون چیست اما از کادوی خود نا امید شد و به دنبال کادوی بهتری گشت...
 

Ms.Azar

مدیر بازنشسته تالار خانواده و زندگی
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
23/10/19
ارسالی‌ها
942
پسندها
4,916
امتیازها
22,873
مدال‌ها
20
سن
22
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #7
قورباغه در راه برکه بود که گلابی را دید. ترجیح داد این را به عنوان کادوی تولد برای موش ببرد. راه خانه ی موش را در پیش گرفت.. وقتی به خانه موش رسید متوجه شد که خرس برایش کادویی به نام سیفون خریده است.. با اینکه نمیدانست سیفون چیست اما از کادوی خود نا امید شد و به دنبال کادوی بهتری گشت...
موش
خروس دم مرغی
کرگدن پرانی
:610595-f4fee7d8018d2f5ca10c2e5d7cc88678:

زن دستش را توی ماشین لباسشویی فرو برد تا باقی‌مانده‌ی لباس‌ها را جمع کند که ناگاه جبرئیل بر او نازل شد و گفت که یکی مثل شمر پشت سرش ایستاده اما زن قبل از هر واکنشی توسط فرد قاتل کشته...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Ms.Azar

pouneh

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/4/21
ارسالی‌ها
378
پسندها
11,566
امتیازها
27,613
مدال‌ها
15
سن
17
سطح
19
 
  • #8
ترکش
لباس عقربی
استوژیت
مرد گنده همانطور که با لباس عقربی‌اش، که برای جلوگیری از اصابت ترکش ها به تنش بود، ور میرفت با هم رزمی هایش استوژیت بازی میکرد و در آخر بُرد.
 
امضا : pouneh

خَمود

مدیر بازنشسته تالار وحشت + خانواده و زندگی
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
12/7/21
ارسالی‌ها
3,982
پسندها
35,809
امتیازها
71,673
مدال‌ها
37
سطح
33
 
  • #9
موش
خروس دم مرغی
کرگدن پرانی
خروس دم مرغی همانطور که نشسته بود و کرگدن پرانی را نگاه میکرد موش را دید که به سوی کرگدن پرانی میرود تا به او خبری بدهد /=
 

Ms.Azar

مدیر بازنشسته تالار خانواده و زندگی
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
23/10/19
ارسالی‌ها
942
پسندها
4,916
امتیازها
22,873
مدال‌ها
20
سن
22
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #10
مار دم میمونی راه آتشدان را در پیش گرفت تا گرم شود. به محض رسیدن به آتشدان کوروش کبیر را دید و گریخت!
با خود گفت: بمیرم بهتر از اینه که کنار کویر بشینم!
و به سوی خانه ی خود بازگشت. :hmmsmiley02:

مبل

کوه
لجباز
20
دخترک لجباز پاهایش را محکم روی مبل میکوفت و بهانه ی کوه میکرد. گریه و زاری هایش پایان نداشت و مصرانه از خانواده اش میخواست به کوه بروند تا سرانجام موفق شد. :big-grin...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Ms.Azar
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا